عطر یار

سحر به بوی نسیمت به مژده جان سپرم اگر امان دهد امشب فراق تا سحرم

عطر یار

سحر به بوی نسیمت به مژده جان سپرم اگر امان دهد امشب فراق تا سحرم

به بوی زلف تو دم می زنم در این شب تار
وگرنه چون سحرم بی تو یک نفس نرود...

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

۳۶ مطلب با موضوع «سبک زندگی» ثبت شده است

۲۵ آذر۰۱:۳۰

احتمالا یکی از عوامل اصلی وضعیت ازدواج و فرهنگ جنسی امروز جامعه به تاثیرات فرهنگ و سبک زندگی غربی برمیگرده. سال هاست از طریق رسانه های داخلی در قالب فیلم و سریال و بعد ماهواره و شبکه های اجتماعی این فرهنگ جنسی در جامعه تبلیغ شده. فرهنگی که در بهترین حالت معتقد به روابط پیش از ازدواج هست و ازدواج رو محدود به تک همسری می کنه و تعدد زوجات رو طبق اونچه که از فرهنگی دینی شون باقی مونده حتی قبیح و نامعقول تر و ناممکن تر از روابط آزاد جنسی معرفی می کنه. اما از طرف دیگه داشتن معشوقه در کنار همسر و روابط آزاد جنسی رو عادی و در بهترین حالت خطای قابل چشم پوشی میدونه.

کافیه این توصیفات فرهنگی رو با وضعیت امروز فرهنگ جنسی جامعه مقایسه کنیم. البته معتقدم این فرهنگ در جامعه ما به هیچ وجه غالب نیست اما در بعضی موارد مثل تعدد زوجات و ازدواج موقت قطعا جامعه به شدت تحت تاثیر این فرهنگ و فرهنگ های غیر اسلامی دیگه هست. پی بردن به این مسئله هم کار سختی نیست. میشه به راحتی با یک جستجو و یا حتی پرس و جو از بزرگترها از دیدگاه و فرهنگ قدیم جامعه در این موارد آگاه شد. زیاد دور نیست اون دوره ای که تعدد زوجات و ازدواج موقت قبیح و معادل هوسرانی و روابط نامشروع شمرده نمیشد.

در حالی که یکی از کاربردهای تعدد زوجات و به طور کلی ازدواج جلوگیری از هوسرانی بدون مسئولیت هست. چون مرد رو مجبور به قبول مسئولیت و مراعات عدالت و ... می کنه. و اگر شریعت رعایت شد اثر تعدد زوجات دقیقا در مقابل تبلیغ دشمنان اسلام هست و باعث ایجاد زهد و کناره گیری از دنیا میشه. این صحبت از امام خمینی رحمة الله علیه در کتاب چهل حدیث هست:

‏یکی از مشایخ عظام ما، دام ظلّه، می فرمود که در تعدد زوجات، که انسان گمان می کند ورود در دنیا و توجه به آن است، وقتی که انسان به آن مبتلا شد، می یابد که این یکی از شاهکارهای بزرگی است که انسان را در عین ورود در دنیا از دنیا خارج می کند و از آن منصرف می نماید.‏ (صفحه ی 589)

 

و در مورد ازدواج موقت هم به همین شکل هست. امری که برای جلوگیری افتادن در دام روابط نامشروع و بی بندوباری و آلوده کردن فرهنگ جنسی جامعه شبیه اونچه که امروز می بینیم، هست، از زبان دشمنان فرهنگ اسلامی به عنوان کلاه شرعی و نعوذ بالله زنای اسلامی معرفی میشه. در حالی که اگر شریعت رعایت شد نه تنها به وضوح جلوی فساد جنسی جامعه رو میگیره بلکه مقدمه و زمینه و مشوقی برای ازدواج دائم میشه. کما این که هست. دقیقا برخلاف تاثیری که روابط نامشروع امروزی تحت عناوین آشنایی و دوستی و ... داره.

۲
سر گشته | ۲۵ آذر ۰۲ ، ۰۱:۳۰
۱۶ بهمن۲۲:۰۰

بسم الله

 

بنده به تازگی با این سایت آشنا شدم و اگر شما هم تا به حال این سایت رو ندیدید قبل از مطالعه ی مطلب اول برید و یک سری به سایت بزنید.

۲
سر گشته | ۱۶ بهمن ۹۹ ، ۲۲:۰۰
۲۶ مهر۲۱:۵۴

بسم الله

 

بی مقدمه میرم سراغ یک مصداقی که چندین سال قبل شاهدش بودم.

خانم می خواست کاری بکنه و آقا مخالف بود و اجازه نمی داد و حق با آقا بود. اصرار از طرف خانم زیاد بود اما آقا هم خیلی مقید بود که چنین اتفاقی نیفته. تا چند ماه این اختلافات ادامه داشت و تنها نشونه ای که ما میدیدیم پریشان احوالی و خستگی روحی آقا بود. ما از داخل خانواده شون خبر نداشتیم اما از احوالات آقا مشخص بود که خبری هست و اختلافی هست که آقا از منزل و خانواده گریزان شده بود. دعوا، بدخلقی، قهر، بی احترامی و بهانه گیری و هزاران ترفندی که خانم ها بهتر می دونند و ظاهرا اسمش سیاست زنانه هست و ما بعدها متوجه شدیم که تو اون ماه ها بر سر آقا اومده بود.

خلاصه این چند ماه کار به جایی نرسید و آقا همچنان مخالف بود تا این که خانم شروع کرد به یارکشی کردن از خانواده و فامیل و دوست و آشنا که بیاید ببینید چه ظلمی داره در حق ما میشه!(البته مشخصه روش های خانم ها برای جلب ترحم و حمایت دیگران چی هست منتها بنده چون نمی دونم اینطوری تعریف می کنم.) تا از طریق دیگران آقا رو تحت فشار قرار بده.  و اینطوری بود که ما بعد از چند ماه فهمیدیم قضیه از چه قراره و علت این احوالات آقا تو این چند ماه چی بوده. خیلی ها مخالفت کردند و از خانم حمایت نکردند اما خیلی ها هم هیزم ریختن به آتش.

قضیه تا جایی پیش رفت که تو یک مهمانی خانوادگی تو منزل پدر خانم که طبق معمول خانم، آقا رو گوشه رینگ گیر انداخته بود و همراه خانواده، آقا رو تحت فشار قرار داده بودند کار به دعوا و درگیری لفظی و فیزیکی کشیده شد و به آقا حمله کردند و البته آقا هم از خجالت شون دراومد. همین اتفاق بهانه ای شد برای خانم که درخواست طلاق بده و از این طریق آقا رو همراه با بچه های کوچکی که داشتند تحت فشار قرار بده. با پادرمیونی بزرگتری از فامیل شون دعواها به همون فاز قبل یعنی جنگ نرم درون خانوادگی و البته نسخه ی شدیدتری از اون برگشت و این جریانات ادامه داشت تا جایی که بعد از چند سال در نهایت آقا از همه چیز دل کند و خانم به خواسته ای فراتر از اونچه که میخواست رسید.

 

این فقط یک مصداق بود و قطعا مصادیق دیگه از ظلم نرم در اطراف بنده و شما زیاد بوده و هست که محدود به خانواده هم نیست و ممکنه در سطح اجتماع باشه.

این ماجرا هم فقط مصداقی بود از صحبتی که اینجا (نظر 22 خرداد 99) مطرح کرده بودم. ظلم نرمی که در خانواده یا اجتماع توسط زنان بر دیگران چه همسر و فرزند و چه سایر زنان و مردان جامعه روا میشه از جمله همون ظلم های و مظلومیت های بی صداست که کسی حتی متوجه ش نمیشه. نه جراحت و کبودی به جا میذاره که پزشکی قانونی متوجه بشه و نه مدرک و شاهدی ازش باقی میمونه. نه روزنامه نگار و خبرنگار و دوربینی میاد سراغش و نه جنبشی برای حمایت از آسیب دیدگانش تشکیل میشه. و نه حتی شکایت و دادگاهی براش صورت میگیره. نه کسی می شنوه و نه کسی می بینه و نه کسی دلسوزی می کنه و نه دغدغه ی کسی میشه. همه ش در سکوت اتفاق میفته.

مشخصه که ممکنه مردی هم ظلم نرم بر دیگری بکنه همونطور که ممکنه زنی هم ظلم سخت بر دیگری بکنه اما معمولا هر جنس از قدرت خاص خودش برای ظلم استفاده میکنه.

به نظرم تشدید کردن هنر رسانه نیست. چیزایی که همه می بینند و می شنوند رو هر کسی می تونه سوژه ی رسانه بکنه و ساعت ها بهشون بپردازه. هنر رسانه این هست که چشم و گوش و فکر مخاطب رو متوجه اون مسائلی بکنه که کسی نمی بینه و نمی شنوه و بهش فکر نمی کنه.

 

 


+ بی ربط به مطلب یک مسئله ای بود که میخواستم بگم. بازار بهانه ها برای باور به نزدیک بودن مرگ حسابی داغ هست. اگر خطایی از حقیر سرزده و اگر حقی از هر کدوم از بزرگواران و عزیزانی که تو این فضا باهاشون در ارتباط بودم و هستم ضایع کردم لطفا حلال کنید یا بهم بگید چطور می تونم جبران کنم.

+ دیدید مردهایی که ازدواج کردند اما مدام بین عام و خاص با شوخی اظهار پشیمونی می کنند از ازدواج شون؟ همونایی که اغلب معروف به "ز ذ" و "م م" و ... هستند. تا جایی که دیدم اغلب این مردها به خاطر همین ظلم ها هست که با شوخی اظهار پشیمونی می کنند از ازدواج کردن. وگرنه کدوم مردی هست که از تامین نیازهای عادی عزیزانش و فشارهایی که در این راه تحمل می کنه شکایت کنه؟

+ یکی از مصادیق ظلم نرم در سطح اجتماع تبرج هست. یکی نمایش و تفاخرهای ثروتمندان با ماشین و ... هست. و مصادیق اجتماعی دیگه که خیلی زیاد هستند.

۵
سر گشته | ۲۶ مهر ۹۹ ، ۲۱:۵۴
۲۶ شهریور۰۲:۳۹

بسم الله

 

عنوان، اسم گروهی هست که چند سالی میشه مطالب شون رو می خونم. همه مستند و محکم ارائه میشن و خدشه ای به مطالب شون ندیدم وارد بشه.

همونطور که قبل از این فکر می کردم شاید خیلی ها این گروه رو بشناسند یا شاید گروه های مشابهی رو بشناسند و لزومی نبوده که معرفی کنم. اما الان دیگه قطعا مطمئنم خیلی ها این گروه رو نمی شناسند. و متاسفانه خیلی ها تصور منطقی درستی هم از غرب و به اصطلاح کشورهای جهان اول ندارند.

در کشورهای جهان اول پیشرفت تکنولوژی و علوم مادی وجود داره اما آیا این پیشرفت ها شامل علوم انسانی و ابعاد غیر مادی انسان هم میشه؟ یا در این موارد موضوع برعکس هست؟

سوال دیگه این که آیا علوم پیشرفته مادی و تکنولوژی های پیشرفته در اختیار تمام مردم این کشورها هست؟ رفاه و آسایش مادی بین تمام مردم شون وجود داره؟ یا فقط مختص سرمایه دارهاست؟ چند درصد از مردم؟ این رو میشه از جنبش وال استریت و جنیش های مشابه مردم این کشورها پرسید.

این ها نیازی به شواهد و مدارک نداره. این ها نتایج عقلی و منطقی هست. حکومتی که بر مبنای انسان محوری بنا بشه به چه ارزشی جز حرص و طمع انسان پایبند هست؟ و حرص و طمع چه چیزی جز اختلاف های طبقاتی، جز ایجاد باندهای قدرت و سرمایه و ایجاد قفر شدید به بار میاره؟

خب مشخصه که برای دیگران از فقر و فلاکت چیزی نمایش نمیدن و تمام دوربین هاشون میره سمت دیگه. پس بیاید در پس ظاهر، حقیقت این کشورها رو ببینیم. اگر تمام عالم هم خلاف این حقیقت رو گفتند یک سوال برای اطمینان کافیه. که این آرمان شهر غرب بر چه ایده ای از حکومت و زندگی بشری استوار هست؟ اگر پاسخ انسان محوری و انکار خدا و معاد و نبوت بود شک نکنید همه ی عالم اشتباه می کنند و شما نه.

 

پیوند سایت خارج بدون فیلتر. البته از اسم سایت و گروه پیداست که کارشون نشون دادن همون پشت پرده های کشورهای به اصطلاح جهان اول هست. توضیحات اضافی بالا از حقیر بود.

+ تو سایت شون جایی ندیدم آدرس پیام رسان ها و رسانه هایی که توشون فعالیت دارند رو گفته باشند. از ایتا و تلگرام خبر دارم که با همین اسم (@kharej2025) کانال دارند. احتمالا اگر جای دیگه ای هم باشند با همین آدرس هست. لطفا شما مثل حقیر نباشید و فرض رو بر این بذارید که هیچ کس از کار این گروه خبر نداره. اگر به درد خودتون هم نمی خوره برای دیگران تبلیغ کنید تا شاید کمی این وهمیات بین مردم اصلاح بشه.

۶
سر گشته | ۲۶ شهریور ۹۹ ، ۰۲:۳۹
۱۸ شهریور۰۰:۰۴

بسم الله

 

به اسمش کلمه حلال چسبونده و مثلا سرمایه گذاری حلال انجام میده.
سود پروژه های سرمایه گذاری ای که معرفی می کنه و کاربرانش رو دعوت می کنه که سرمایه گذاری کنند همه بالای بیست درصد و تضمین شده هست! بسته به مدت سرمایه گذاری سود بیشتر هم میشه. خب اون سرمایه پذیر بدبخت بره از بانک وام بگیره که فرقی نداره شاید حتی بهتر هم باشه.
بعد هم با افتخار میگه که بالاترین تعهدهای پرداخت سود ماهیانه و اصل سرمایه رو به سرمایه گذاراش میده. یعنی چنین تعهدی رو از سرمایه پذیر بدبخت میگیره که حتی اگر نابود شد هم نتونه از زیر پرداخت سودی که میگیرن ازش فرار کنه. تعریف جدیدی از مضاربه ی اسلامی هست لابد.
شاید هم تمام دفتر و دستکش و سایت و کانالش و ... همه برای کلاه برداری باشه. فقط موندم کدوم قسمت کارشون حلاله که با کلمه ی حلال داره مردم رو جذب می کنه؟ البته که همه ظاهر کار رو درست می کنند ولی سر خودمون و خودشون رو که نمیشه کلاه گذاشت. ربا هم فقط به خاطر اسمش نیست که حرامه به خاطر تبعاتش و مشکلاتی که برای مردم و اقتصاد ایجاد می کنه حرام شده.

 

شما با سرمایه بیکارتون چی کار می کنید؟

 

+ اگر وقت و حوصله داشتید این مطلب رو بخونید مفید هست.

۲
سر گشته | ۱۸ شهریور ۹۹ ، ۰۰:۰۴
۲۵ ارديبهشت۲۰:۳۵

بسم الله

 

امام رحمة الله علیه در شرح حدیث اول از کتاب چهل حدیث به مسئله ی جهاد با نفس یا جهاد اکبر می پردازند.

بدان که انسان اعجوبه ای است دارای دو نشئه و دو عالم: نشئه ظاهره ملکیه دنیویه که آن بدن او است؛ و نشئه باطنه غیبیه ملکوتیه که از عالم دیگر است. و نفس او، که از عالم غیب و ملکوت است.

و از بین مقام ها و درجات نفس دو مقام را توضیح می دهند.

و از برای هر یک از مقامات و درجات آن جنودی است رحمانی و عقلانی، که آن را جذب به ملکوت اعلی و دعوت به سعادت می کنند، و جنودی است شیطانی و جهلانی که آن را جذب به ملکوت سفلی و دعوت به شقاوت می کنند. و همیشه بین این دو لشکر جدال و نزاع است، و انسان میدان جنگ این دو طایفه است ...

۱
سر گشته | ۲۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۰:۳۵
۱۲ مهر۱۵:۵۶

بسم الله

 

إِجْتَهِدُوا فى أَنْ یَکُونَ زَمانُکُمْ أَرْبَعَ ساعات:ساعَةً لِمُناجاةِ اللهِ، وَساعَةً لاَِمْرِالْمَعاشِ، وَساعَةً لِمُعاشَرَةِ الاِْخْوانِ والثِّقاةِ الَّذینَ یُعَرِّفُونَکُمْ عُیُوبَکُمْ وَیُخَلِّصُونَ لَکُمْ فِى الْباطِنِ، وَساعَةً تَخْلُونَ فیها لِلَذّاتِکُمْ فى غَیْرِ مُحَرَّم وَبِهذِهِ السّاعَةِ تَقْدِروُنَ عَلَى الثَّلاثِ ساعات.

بکوشید که زمانتان را به چهار بخش تقسیم کنید:
زمانى براى مناجات با خدا ؛ زمانى براى تأمین معاش ؛ زمانى براى معاشرت با برادران و معتمدانى که عیب‌هایتان را به شما مى‌شناسانند و در دل شما را دوست دارند؛ و ساعتى براى کسب لذّت‌هاى حلال و با بخش چهارم توانایى و نیروی انجام وظایف سه بخش دیگر را تامین کنید.

 

تقریبا همه مون روایاتی شبیه این روایت که با مضمون تقسیم اوقات شبانه روز هست رو شنیدیم و خوندیم. یک قسمت مشترک در خیلی از این دست روایات، کامجویی حلال و لذت های مشروع و نشاط و فرح و ... هست و گفته شده که این قسمت از اوقات هست که توانایی انجام قسمت های دیگه رو به انسان میده.

لطفا از تجربیات شخصی تون بگید که این بخش از زندگی تون رو به چه کارهایی می پردازید؟ اگر از سیره ی معصومین یا علماء و بزرگان دینی بگید هم که خیلی بهتره.

مثلا روایاتی هست که نگاه به سبزه، آب روان و چهره ی زیبا رو باعث نور چشم و انبساط روح معرفی کرده. یا نگاه به چهره ی پدر و مادر و عزیزان یا نگاه به چهره ی همسر همونطور که در روایت مشهور از امام علی علیه السلام هست که با نگاه به چهره ی حضرت زهرا سلام الله علیها غم از دلشون میرفت و ... . جالبه که قابلیت صفرابری هم داره.

در کل عوامل نشاط و انبساط روح رو بگید. البته اگر نقطه ی مقابلش رو هم بدونیم کمک کننده ست یعنی عوامل انقباض روح و غم و ... مثل گناه و ... .

 


+

درسته که روح منشآ ادراک و اراده ی انسان هست؟ یعنی کسی که ادراکات احساسی و روحانی بیشتری داره یا اراده ی قوی تری داره روح بسیط تری داره لزوما؟

روایتی مبنی بر رد یا تایید این که زن ها و مخصوصا مادران به صورت کلی روح بسیط تری دارند وجود داره؟

۴
سر گشته | ۱۲ مهر ۹۸ ، ۱۵:۵۶
۰۸ مرداد۰۰:۲۱

بسم الله

 

در کشورهای غربی یکی از دلایلی که خانم ها به حجاب روی میارند و یا بعد از تشرف به اسلام در مورد حجاب میگن این هست که حجاب باعث میشه احساس امنیت و آرامش کنند. خاطرم هست حتی این صحبت از زبان زنان غیر مسلمان که در حرکت نمادینی در روز خاصی (خاطرم نیست چه روزی بود) حجاب کرده بودند هم گفته شده بود.

این مسئله رو بگذارید در کنار نوع برخورد دستگاه های حافظ امنیت و قانون در این کشورها که طبق آمار خودشون به ندرت و با درصد بسیار کمی با مجرمانی برخورد می کنند که مرتکب تجاوز شدند.

 

نتیجه این که خیلی از زنان حتی با وجود فضای سنگین فرهنگ رسانه ای غرب مبنی بر برهنگی، برای حفظ امنیت و آرامش خودشون به حجاب رو میارند چون هیچ قدرت قانونی ای ازشون حمایت نمی کنه.

 

حالا بیایم داخل کشور خودمون اوضاع چطور هست؟

حجاب یک قانون هست و بی حجابی ضد قانون.

دستگاه فرهنگی و رسانه ای در ظاهر مبلغ فرهنگ برهنگی نیست.

بی حجابی بین بسیاری از مردم امر مذمومی به حساب میاد.

عده ای بدون حجاب وارد فضای علنی جامعه و کوچه و خیابان ها میشن. طوری که تقریبا هیچ کجا چشم انسان از گزند این بی حجابی ها در امان نیست.

قانون و مجری قانون؟ هیچ.

دستگاه فرهنگی و رسانه ای؟ خیلی خوش بینانه برآیند عملکردش هیچ هست.

مردم و آمران به معروف و ناهیان از منکر؟ هر چند وقت خبر بعضی از ضرب و شتم هایی که میشن در اخبار پخش میشه و خیلی ها هم مسکوت باقی میمونه. در صورتی که قانون و مجری قانون موظف به حمایت از این هاست.

 

در نقطه ی مقابل عده ای ایجاد مزاحمت می کنند برای این گروه از زنان به صورت محدود و اغلب در حد زبانی.

برخورد قانون و مجری قانون در مورد مزاحمت نوامیس چطوره؟ در صورت گزارش پیگیری و به مراجع قضایی ارجاع میشه.

دستگاه فرهنگی و رسانه ای چطور؟ همچنان تعطیل اما فعال تر از مسئله ی حجاب.

مردم و همون آمران به معروف و ناهیان از منکر؟ یا بسیجیان؟ در صورت مشاهده بلافاصله برخورد می کنند.

 

نتیجه این که هزینه ی بی حجابی در کمترین میزان ممکن هست و حتی از نتیجه ی طبیعی بی حجابی که مزاحمت و تجاوز هست هم جلوگیری میشه. نتیجه چی میشه؟

 

+ میشه این مسئله رو از زوایای دیگه هم بررسی کرد مثلا از لحاظ اقتصادی واقعا بی حجابی در کشور ما هزینه ی کمتری داره و سود بیشتری برای تاجران پوشاک و ... و حجاب حمایت کمتری از لحاظ اقتصادی داره.

+ قطعا منظور این نیست که نسبت به مزاحمت نوامیس و بی بند و باری بی تفاوت باشیم. راه حل در مرتبه اول فرهنگ و رسانه و بعد برخورد قانونی و قضایی و در نهایت حمایت از آمران به معرف و ناهیان از منکر هست.

۶
سر گشته | ۰۸ مرداد ۹۸ ، ۰۰:۲۱
۱۴ شهریور۱۸:۲۹

بسم الله الرحمن الرحیم

 

مطلب رو باید در ادامه این مطلب بخونید. تاریخ انتشارش همونی هست که زیرش نوشته شده ولی امروز فکر می کردم چی میشه و چطور میشه که آدم همیشه نسبت به این مسئله متذکر باشه و هیچ وقت از خود غافل نشه؟

 

یادمه وقتی دوره آموزشی سربازی رفته بودم من هم تا حدودی مثل اغلب بچه ها یک مقدار حالم عوض شده بود. اگر چه تا جایی که یادم میاد همیشه تو زندگیم کم حرف بودم و کمتر با جمع همراه می شدم اما تعارف که با خودم ندارم من هم مثل بقیه اون محیط حالم رو عوض کرده بود.

نمی گم بد چون اون حال و اون شرایط واقعا خیر و برکات زیادی داشت. هیچ چیز اون محیط و اون دو ماه سخت نبود ولی بچه ها خیلی ها حال هاشون خراب بود و تو خودشون بودن و تنها دلیلی که من می تونستم برای این تغییر حال پیدا کنم این بود که هر کس بعد از مدت ها با خود واقعیش روبرو شده بود. بیشتر وقت داشت فکر کنه و مجبور بود تنها باشه و به زندگیش و آینده و گذشته و حالش فکر کنه. بر خلاف محیط زندگی عادی که هر کسی برای خودش انواع ابزارهای غفلت رو مهیا داشت این جا ابزار غفلت کم بود. خبری از گوشی و ورزش و بازی و گشت و گذار و ... نبود. خبری از محیط گرم و صمیمی خانواده هم نبود و هم چنین از جنس مخالف که زندگی بعضی ها رو تا قبل خدمت پر کرده بود.

 

حالا آقایون که اغلب تجربه مشابه دارند ولی اگر بخوام در یک کلام محیط اونجا رو برای خانم ها توصیف کنم یا تقریب ذهنی ایجاد کنم میشه گفت یک اردوگاه کار اجباری بود شبیه همون چیزی که زندانی ها رو تو فیلم ها میبرن. البته بودند کسانی که حتی این محیط و این شرایط هم باعث تلنگر براشون نبود و اونجا هم ابزار غفلت رو برای خودشون مهیا کرده بودند و هر چه که می گذشت بقیه هم به این جرگه اضافه می شدند.

 

یک مسئله دیگه هم گرفته شدن ابزارهای غرور بود. اونجا همه زندگی متفاوتی رو تجربه می کردند که هیچ کدوم از اعتبارات زندگی قبلی شون رو نداشتند. از اونجایی که زمان هم کم بود کمتر کسی سراغ ابزارهای غرور جدید می رفت. همه می دونستند حضورشون در اونجا موقت و زودگذر هست و کسی برای اونجا سرمایه گذاری نمی کرد. البته غرور هم از غفلت نشأت میگیره یعنی آدم اول از هدف اصلی غافل میشه بعد شروع به مسابقه و تفاخر تو اهداف وهمانی و پوچ می کنه و روز به روز دل مرده تر میشه.

  

خودآگاهی و روبرو شدن با خود در واقع کنار زدن پرده های غفلت و رجعت به فطرت و امیال حقیقی و متعالی روح انسان هست. میل به منشأ وجود و حقیقت مطلق و برترین و تنها محبوب عالم. حب و عشقی که سرمنشأ تمام کشش ها و امیال انسان و کل نظام هستی هست.

توضیح بهتر این که در واقع کاری که غفلت ها با انسان می کنند پوشوندن فقر و نیاز و خواست و میل1 حقیقی در انسان و به مرور جایگزین کردن نوع کاذبش هست.

به همین خاطر هم هست که مصائب و مشکلات و گرفتاری های دنیا بهترین تلنگر برای بیداری و کنار زدن غفلت ها و سیر و سلوک به سمت حقیقت هست. چون انسان رو متوجه ضعف و فقر و نیاز خودش و میل به سمت بی نیاز و غنی مطلق می کنه2.

...

  


1- این که مدام اصرار دارم این کلمات رو با هم به کار ببرم به خاطر این هست که نمی خوام و نباید این ها جدای از هم تعریف بشن و این کلمات و معانی رو کاملا پیوسته و وابسته می دونم.

2- در نقطه ی مقابل سنت امحال و استدراج هست که ظاهرا فقط شامل کسانی میشه که غرق در غفلت شدند و این غفلت اونها رو به درجه کوردلی رسونده و خدا هم با این سنت غفلت اونها رو بیشتر میکنه.

۴
سر گشته | ۱۴ شهریور ۹۷ ، ۱۸:۲۹
۰۴ شهریور۲۳:۰۸
این نیز ناگفته نماند که کامیابی، چیزی بس زشت است. شباهت دروغینش با لیاقت، مردم را می فریبد. برای عوام الناس، توفیق تقریبا به صورت توفق جلوه می کند. کامیابی، این مشابه استعداد، یک چیز دیگر را نیز گول می زند و آن تاریخ است. فقط «ژوونال»1 و «تاسیت»2 در این باره اعتراضی کرده اند. در زمان ما، یک فلسفه ی تقریبا رسمی، با خصوصیت به خانه ی خود وارد شده، حلقه ی غلامی کامیابی را در گوش کشیده است و در اتاق انتظار او خدمت می کند. "موفق شوید" نظریه ی زمان حاضر است. شیرین کامی، قابلیت فرض می شود. در بخت آزمایی ببرید، مرد قابلی هستید. هر کس مظفر شود محترم است، سفید بخت به دنیا آیید همه چیز خواهید داشت. شانس داشته باشید باقی را به دست خواهید آورد؛ خوشبخت باشید همه کس بزرگتان خواهد شناخت. خارج از پنج یا شش استثناء عظیم که فروغ یک قرن را به وجود می آورند ستایش معاصران، دلیلی جز ضعف باصره ندارد. مطلا طلا بشمار می رود. نو رسیده بودن عیب ندارد مشروط بر آنکه خوب رسیده باشد. ...

بینوایان - ویکتور هوگو

۶
سر گشته | ۰۴ شهریور ۹۷ ، ۲۳:۰۸