عطر یار

سحر به بوی نسیمت به مژده جان سپرم اگر امان دهد امشب فراق تا سحرم

عطر یار

سحر به بوی نسیمت به مژده جان سپرم اگر امان دهد امشب فراق تا سحرم

به بوی زلف تو دم می زنم در این شب تار
وگرنه چون سحرم بی تو یک نفس نرود...

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

۲۱ مطلب با موضوع «گاه نوشت» ثبت شده است

۲۵ آذر۰۱:۳۰

احتمالا یکی از عوامل اصلی وضعیت ازدواج و فرهنگ جنسی امروز جامعه به تاثیرات فرهنگ و سبک زندگی غربی برمیگرده. سال هاست از طریق رسانه های داخلی در قالب فیلم و سریال و بعد ماهواره و شبکه های اجتماعی این فرهنگ جنسی در جامعه تبلیغ شده. فرهنگی که در بهترین حالت معتقد به روابط پیش از ازدواج هست و ازدواج رو محدود به تک همسری می کنه و تعدد زوجات رو طبق اونچه که از فرهنگی دینی شون باقی مونده حتی قبیح و نامعقول تر و ناممکن تر از روابط آزاد جنسی معرفی می کنه. اما از طرف دیگه داشتن معشوقه در کنار همسر و روابط آزاد جنسی رو عادی و در بهترین حالت خطای قابل چشم پوشی میدونه.

کافیه این توصیفات فرهنگی رو با وضعیت امروز فرهنگ جنسی جامعه مقایسه کنیم. البته معتقدم این فرهنگ در جامعه ما به هیچ وجه غالب نیست اما در بعضی موارد مثل تعدد زوجات و ازدواج موقت قطعا جامعه به شدت تحت تاثیر این فرهنگ و فرهنگ های غیر اسلامی دیگه هست. پی بردن به این مسئله هم کار سختی نیست. میشه به راحتی با یک جستجو و یا حتی پرس و جو از بزرگترها از دیدگاه و فرهنگ قدیم جامعه در این موارد آگاه شد. زیاد دور نیست اون دوره ای که تعدد زوجات و ازدواج موقت قبیح و معادل هوسرانی و روابط نامشروع شمرده نمیشد.

در حالی که یکی از کاربردهای تعدد زوجات و به طور کلی ازدواج جلوگیری از هوسرانی بدون مسئولیت هست. چون مرد رو مجبور به قبول مسئولیت و مراعات عدالت و ... می کنه. و اگر شریعت رعایت شد اثر تعدد زوجات دقیقا در مقابل تبلیغ دشمنان اسلام هست و باعث ایجاد زهد و کناره گیری از دنیا میشه. این صحبت از امام خمینی رحمة الله علیه در کتاب چهل حدیث هست:

‏یکی از مشایخ عظام ما، دام ظلّه، می فرمود که در تعدد زوجات، که انسان گمان می کند ورود در دنیا و توجه به آن است، وقتی که انسان به آن مبتلا شد، می یابد که این یکی از شاهکارهای بزرگی است که انسان را در عین ورود در دنیا از دنیا خارج می کند و از آن منصرف می نماید.‏ (صفحه ی 589)

 

و در مورد ازدواج موقت هم به همین شکل هست. امری که برای جلوگیری افتادن در دام روابط نامشروع و بی بندوباری و آلوده کردن فرهنگ جنسی جامعه شبیه اونچه که امروز می بینیم، هست، از زبان دشمنان فرهنگ اسلامی به عنوان کلاه شرعی و نعوذ بالله زنای اسلامی معرفی میشه. در حالی که اگر شریعت رعایت شد نه تنها به وضوح جلوی فساد جنسی جامعه رو میگیره بلکه مقدمه و زمینه و مشوقی برای ازدواج دائم میشه. کما این که هست. دقیقا برخلاف تاثیری که روابط نامشروع امروزی تحت عناوین آشنایی و دوستی و ... داره.

۲
سر گشته | ۲۵ آذر ۰۲ ، ۰۱:۳۰
۲۰ آبان۰۰:۲۶

منیت، تکبر، تفاخر، تبرج و ... شکل های مختلفی داره. لزوما شبیه به رخ دیگران کشیدن داشته ها در اینستاگرام نیست. گاهی شبیه همین کلماتی که دارید می خونید هست.

هر جایی که اخلاص نبود، هدف الهی نبود چیزی جز مینت نیست. و چیزی که به حقیقت مطلق متصل نشد قطعا زهوق و پوچ هست.

هر جا که منیت بود نگاه های بسته هم هست. هر قدر ظاهرا همراه با صلاح باشه جز گمراهی نیست.

گاهی ظاهر عکس و فیلم های شخصی داره و گاهی ظاهر روایت ها و حکایت های شخصی. گاهی فراتر میره به شکل داستان و فیلم در میاد و تا شعاع بیشتری پیش میره.

گاهی از ساده ترین و پست ترین مفاهیم میگه و گاهی از پیچیده ترین و باارزش ترین مسائل. گمراهیش هم گاهی همون قدر سخیف و پست و گاهی پیچیده و گمراه کننده ست.

گاهی هدفش ساده ست مثل تهییج یک میل و شهوت دنیوی و گاهی پیچیده مثل تزیین یک رسم پوچ برای یک عمل عالی و انسانی. گاهی مستقیم و بی پرده ست و گاهی در لفافه و مخلوط به حق و در فضایی غبار آلوده. گاهی روی ضعف های انسان حساب میکنه و گاهی روی قوت های ظاهری و غرور انسان.

۰
سر گشته | ۲۰ آبان ۰۲ ، ۰۰:۲۶
۰۷ آبان۲۱:۱۸

تو یک سال گذشته فیلم و بیانیه و خبر "غلط کردم" گفتن های خیلی هایی که احساس گردن کلفتی می کردن و استکبار داشتن رو دیدیم.  چرا؟ چون واقعا پشیمون شده بودند؟ دست از کشف حجاب های علنی یا قمه کشی و آشوب یا نقض قانون برداشتن؟ نه، هر جا بتونن باز بی سروصدا کار خودشون رو می کنند. ولی ترسیدن. یکی از پلمپ شدن مغازه ش، یکی از مجازات جرمش، یکی شاید از جریمه سنگین، یکی از باطل شدن اجازه ی طبابتش و خلاصه هر کدوم از یک چیزی ترسیدن.

وجه مشترک تمام این ها هم دنیاشون بود. همه شون برای از دست دادن دنیاشون ترسیدن.

همین هم تفاوت این جماعت مستکبر با مظلومان و مسلمانان حقیقی فلسطین هست. این جماعت درک نمی کنند که چیزی با ارزش تر از دنیا هم ممکنه برای کسی وجود داشته باشه. چون تمام همت و اهداف و آرزوهاشون در دنیا خلاصه میشه.

بعضا به حساب خودشون مردم مظلوم فلسطین رو هم بی عقل حساب می کنند که چرا موقع حمله طوفان الاقصی فکر این کشتارها رو نکردید. یا اونایی که خوی استکباریشون به اندازه ی اربابان صهیونیست و سرمایه داران شون هست، این ها رو تمسخر هم می کنند.

اما چیزی که از این وحشی گری های معلوم و مشخص هست اینه که این رژیم منحوس و سردمداران و سرمایه داران حامیش هم ترسیدن. چرا؟ چون سربازان و مردم از دست رفتن؟ نه، می بینیم که پشیزی برای اسرای خودشون هم ارزش قائل نیستند. این ها هم بخاطر از دست دادن دنیا و سرمایه ها و اهداف و آرزوهاشون ترسیدن. بخاطر این که دنیاشون ضربه خورد و آسیب دید.

حالا مایی که این روزها داغدار برادران دینی مون و عزیزان و جگرگوشه هامون در فلسطین هستیم چه باید بکنیم؟ این همه نفرت، اشتیاق به استکبار ستیزی و مبارزه و جهاد رو چه کار کنیم؟

خیلی ها گمان می کنیم تنها راه حمایت ما همین تجمعات و شعاردادن هاست. که خوبه که باعث ترس و وحشت مستکبرین میشه که موثره ولی این عمل تناسبی با شدت بغض ما داره؟ همین کافیه؟ دل ما به همین ها آروم میشه؟ به همین راحتی میشه چنین داغ هایی رو فراموش کرد؟

نه. پس باید قدم پیش گذاشت و وارد مبارزه عملی تر و موثرتری شد. راه مجاهدت بازه خیلی هم وسیع هست.

یک نگاهی به قضایای پارسال بندازید. آشوب و فتنه ای که عواملش کاملا علنی و مستقیم از طرف همین صهیونیست ها و سرمایه دارهای مستکبر غربی تامین می شدند. مستقیم در ارتباط بودند، مستقیم جیره و حقوق می گرفتند و مستقیم دستورات اونها رو اجرا می کردند. برای مبارزه با این ها ما چه کردیم؟

یادتون هست تا مدت ها چقدر شرکت ها و استارتاپ هایی علنی و مستقیم تبلیغ و حمایت از این فتنه رو انجام میدادند؟ ما در مقابل این ها چه کردیم؟ ماجرای عکس کشف حجاب کارکنان طاقچه خاطرمون هست؟ چطور به سرعت انتشاراتی ها و مردم تحریم کردند. چرا این کار رو برای سایر این شرکت ها انجام ندیم؟

درسته خیلی از خود ما مردم داریم از طریق همین شرکتها نون در میاریم. ولی حقیقت اینه اون کسی که دغدغه مبارزه با استکبار رو داشته باشه قبل از این که ما به فکرش باشیم خودش این ها رو تحریم می کنه. مثل اون مغازه داری که نوشته بود از پذیرش بانوان بی حجاب معذوریم و بالاترش نوشته بود روزی رسون خداست. از طرفی ما هم یک سری وابستگی ها به این شرکت ها داریم ولی حقیقت دیگه ای که هست اینه که تا ما این ها رو تحریم نکنیم و فرصت سرمایه گذاری تو اون زمینه رو برای شرکت های رقیبش فراهم نکنیم کسی وارد رقابت باهاشون نمیشه.

لااقل می تونیم که استفاده مون رو ازشون در حد اضطرار کاهش بدیم که نمی تونیم؟ کمی از راحتی امروزمون بزنیم تا یک مستکبر رو قبل از این که مقابله باهاش سخت تر بشه سرجاش بنشونیم. قبل از این که مثل اربابانش خوی وحشی گری خودش رو نشون بده باید جلوی استکبارش رو بگیریم.

و البته همینطور هستند سایر شرکت های تجاری حامی یا متعلق به صهیونیسم و سرمایه داران مستکبر دنیا. خیلی هاشون رو به سادگی میشه کنار گذاشت. اگر قدرت خودمون رو نشون دادیم جلوی حضور خیلی هاشون رو در کشورهای مسلمان میشه گرفت.

پس تمام این داغ و نفرت و اشتیاق به مبارزه با استکبار رو هدایت کنیم به این سمت تا ان شاءالله این ها هم مثل سایر دنیاپرستان به زودی به غلط کردن بیفتن.

۰
سر گشته | ۰۷ آبان ۰۲ ، ۲۱:۱۸
۲۶ مهر۲۱:۵۴

بسم الله

 

بی مقدمه میرم سراغ یک مصداقی که چندین سال قبل شاهدش بودم.

خانم می خواست کاری بکنه و آقا مخالف بود و اجازه نمی داد و حق با آقا بود. اصرار از طرف خانم زیاد بود اما آقا هم خیلی مقید بود که چنین اتفاقی نیفته. تا چند ماه این اختلافات ادامه داشت و تنها نشونه ای که ما میدیدیم پریشان احوالی و خستگی روحی آقا بود. ما از داخل خانواده شون خبر نداشتیم اما از احوالات آقا مشخص بود که خبری هست و اختلافی هست که آقا از منزل و خانواده گریزان شده بود. دعوا، بدخلقی، قهر، بی احترامی و بهانه گیری و هزاران ترفندی که خانم ها بهتر می دونند و ظاهرا اسمش سیاست زنانه هست و ما بعدها متوجه شدیم که تو اون ماه ها بر سر آقا اومده بود.

خلاصه این چند ماه کار به جایی نرسید و آقا همچنان مخالف بود تا این که خانم شروع کرد به یارکشی کردن از خانواده و فامیل و دوست و آشنا که بیاید ببینید چه ظلمی داره در حق ما میشه!(البته مشخصه روش های خانم ها برای جلب ترحم و حمایت دیگران چی هست منتها بنده چون نمی دونم اینطوری تعریف می کنم.) تا از طریق دیگران آقا رو تحت فشار قرار بده.  و اینطوری بود که ما بعد از چند ماه فهمیدیم قضیه از چه قراره و علت این احوالات آقا تو این چند ماه چی بوده. خیلی ها مخالفت کردند و از خانم حمایت نکردند اما خیلی ها هم هیزم ریختن به آتش.

قضیه تا جایی پیش رفت که تو یک مهمانی خانوادگی تو منزل پدر خانم که طبق معمول خانم، آقا رو گوشه رینگ گیر انداخته بود و همراه خانواده، آقا رو تحت فشار قرار داده بودند کار به دعوا و درگیری لفظی و فیزیکی کشیده شد و به آقا حمله کردند و البته آقا هم از خجالت شون دراومد. همین اتفاق بهانه ای شد برای خانم که درخواست طلاق بده و از این طریق آقا رو همراه با بچه های کوچکی که داشتند تحت فشار قرار بده. با پادرمیونی بزرگتری از فامیل شون دعواها به همون فاز قبل یعنی جنگ نرم درون خانوادگی و البته نسخه ی شدیدتری از اون برگشت و این جریانات ادامه داشت تا جایی که بعد از چند سال در نهایت آقا از همه چیز دل کند و خانم به خواسته ای فراتر از اونچه که میخواست رسید.

 

این فقط یک مصداق بود و قطعا مصادیق دیگه از ظلم نرم در اطراف بنده و شما زیاد بوده و هست که محدود به خانواده هم نیست و ممکنه در سطح اجتماع باشه.

این ماجرا هم فقط مصداقی بود از صحبتی که اینجا (نظر 22 خرداد 99) مطرح کرده بودم. ظلم نرمی که در خانواده یا اجتماع توسط زنان بر دیگران چه همسر و فرزند و چه سایر زنان و مردان جامعه روا میشه از جمله همون ظلم های و مظلومیت های بی صداست که کسی حتی متوجه ش نمیشه. نه جراحت و کبودی به جا میذاره که پزشکی قانونی متوجه بشه و نه مدرک و شاهدی ازش باقی میمونه. نه روزنامه نگار و خبرنگار و دوربینی میاد سراغش و نه جنبشی برای حمایت از آسیب دیدگانش تشکیل میشه. و نه حتی شکایت و دادگاهی براش صورت میگیره. نه کسی می شنوه و نه کسی می بینه و نه کسی دلسوزی می کنه و نه دغدغه ی کسی میشه. همه ش در سکوت اتفاق میفته.

مشخصه که ممکنه مردی هم ظلم نرم بر دیگری بکنه همونطور که ممکنه زنی هم ظلم سخت بر دیگری بکنه اما معمولا هر جنس از قدرت خاص خودش برای ظلم استفاده میکنه.

به نظرم تشدید کردن هنر رسانه نیست. چیزایی که همه می بینند و می شنوند رو هر کسی می تونه سوژه ی رسانه بکنه و ساعت ها بهشون بپردازه. هنر رسانه این هست که چشم و گوش و فکر مخاطب رو متوجه اون مسائلی بکنه که کسی نمی بینه و نمی شنوه و بهش فکر نمی کنه.

 

 


+ بی ربط به مطلب یک مسئله ای بود که میخواستم بگم. بازار بهانه ها برای باور به نزدیک بودن مرگ حسابی داغ هست. اگر خطایی از حقیر سرزده و اگر حقی از هر کدوم از بزرگواران و عزیزانی که تو این فضا باهاشون در ارتباط بودم و هستم ضایع کردم لطفا حلال کنید یا بهم بگید چطور می تونم جبران کنم.

+ دیدید مردهایی که ازدواج کردند اما مدام بین عام و خاص با شوخی اظهار پشیمونی می کنند از ازدواج شون؟ همونایی که اغلب معروف به "ز ذ" و "م م" و ... هستند. تا جایی که دیدم اغلب این مردها به خاطر همین ظلم ها هست که با شوخی اظهار پشیمونی می کنند از ازدواج کردن. وگرنه کدوم مردی هست که از تامین نیازهای عادی عزیزانش و فشارهایی که در این راه تحمل می کنه شکایت کنه؟

+ یکی از مصادیق ظلم نرم در سطح اجتماع تبرج هست. یکی نمایش و تفاخرهای ثروتمندان با ماشین و ... هست. و مصادیق اجتماعی دیگه که خیلی زیاد هستند.

۵
سر گشته | ۲۶ مهر ۹۹ ، ۲۱:۵۴
۲۶ شهریور۰۲:۳۹

بسم الله

 

عنوان، اسم گروهی هست که چند سالی میشه مطالب شون رو می خونم. همه مستند و محکم ارائه میشن و خدشه ای به مطالب شون ندیدم وارد بشه.

همونطور که قبل از این فکر می کردم شاید خیلی ها این گروه رو بشناسند یا شاید گروه های مشابهی رو بشناسند و لزومی نبوده که معرفی کنم. اما الان دیگه قطعا مطمئنم خیلی ها این گروه رو نمی شناسند. و متاسفانه خیلی ها تصور منطقی درستی هم از غرب و به اصطلاح کشورهای جهان اول ندارند.

در کشورهای جهان اول پیشرفت تکنولوژی و علوم مادی وجود داره اما آیا این پیشرفت ها شامل علوم انسانی و ابعاد غیر مادی انسان هم میشه؟ یا در این موارد موضوع برعکس هست؟

سوال دیگه این که آیا علوم پیشرفته مادی و تکنولوژی های پیشرفته در اختیار تمام مردم این کشورها هست؟ رفاه و آسایش مادی بین تمام مردم شون وجود داره؟ یا فقط مختص سرمایه دارهاست؟ چند درصد از مردم؟ این رو میشه از جنبش وال استریت و جنیش های مشابه مردم این کشورها پرسید.

این ها نیازی به شواهد و مدارک نداره. این ها نتایج عقلی و منطقی هست. حکومتی که بر مبنای انسان محوری بنا بشه به چه ارزشی جز حرص و طمع انسان پایبند هست؟ و حرص و طمع چه چیزی جز اختلاف های طبقاتی، جز ایجاد باندهای قدرت و سرمایه و ایجاد قفر شدید به بار میاره؟

خب مشخصه که برای دیگران از فقر و فلاکت چیزی نمایش نمیدن و تمام دوربین هاشون میره سمت دیگه. پس بیاید در پس ظاهر، حقیقت این کشورها رو ببینیم. اگر تمام عالم هم خلاف این حقیقت رو گفتند یک سوال برای اطمینان کافیه. که این آرمان شهر غرب بر چه ایده ای از حکومت و زندگی بشری استوار هست؟ اگر پاسخ انسان محوری و انکار خدا و معاد و نبوت بود شک نکنید همه ی عالم اشتباه می کنند و شما نه.

 

پیوند سایت خارج بدون فیلتر. البته از اسم سایت و گروه پیداست که کارشون نشون دادن همون پشت پرده های کشورهای به اصطلاح جهان اول هست. توضیحات اضافی بالا از حقیر بود.

+ تو سایت شون جایی ندیدم آدرس پیام رسان ها و رسانه هایی که توشون فعالیت دارند رو گفته باشند. از ایتا و تلگرام خبر دارم که با همین اسم (@kharej2025) کانال دارند. احتمالا اگر جای دیگه ای هم باشند با همین آدرس هست. لطفا شما مثل حقیر نباشید و فرض رو بر این بذارید که هیچ کس از کار این گروه خبر نداره. اگر به درد خودتون هم نمی خوره برای دیگران تبلیغ کنید تا شاید کمی این وهمیات بین مردم اصلاح بشه.

۶
سر گشته | ۲۶ شهریور ۹۹ ، ۰۲:۳۹
۱۸ شهریور۰۰:۰۴

بسم الله

 

به اسمش کلمه حلال چسبونده و مثلا سرمایه گذاری حلال انجام میده.
سود پروژه های سرمایه گذاری ای که معرفی می کنه و کاربرانش رو دعوت می کنه که سرمایه گذاری کنند همه بالای بیست درصد و تضمین شده هست! بسته به مدت سرمایه گذاری سود بیشتر هم میشه. خب اون سرمایه پذیر بدبخت بره از بانک وام بگیره که فرقی نداره شاید حتی بهتر هم باشه.
بعد هم با افتخار میگه که بالاترین تعهدهای پرداخت سود ماهیانه و اصل سرمایه رو به سرمایه گذاراش میده. یعنی چنین تعهدی رو از سرمایه پذیر بدبخت میگیره که حتی اگر نابود شد هم نتونه از زیر پرداخت سودی که میگیرن ازش فرار کنه. تعریف جدیدی از مضاربه ی اسلامی هست لابد.
شاید هم تمام دفتر و دستکش و سایت و کانالش و ... همه برای کلاه برداری باشه. فقط موندم کدوم قسمت کارشون حلاله که با کلمه ی حلال داره مردم رو جذب می کنه؟ البته که همه ظاهر کار رو درست می کنند ولی سر خودمون و خودشون رو که نمیشه کلاه گذاشت. ربا هم فقط به خاطر اسمش نیست که حرامه به خاطر تبعاتش و مشکلاتی که برای مردم و اقتصاد ایجاد می کنه حرام شده.

 

شما با سرمایه بیکارتون چی کار می کنید؟

 

+ اگر وقت و حوصله داشتید این مطلب رو بخونید مفید هست.

۲
سر گشته | ۱۸ شهریور ۹۹ ، ۰۰:۰۴
۱۰ اسفند۱۵:۰۹

بسم الله

 

اِنّ المؤْمِن لَیَسْکُنَ إِلی المُؤْمِن کَما یَسْکُنُ قَلْبُ الظَمآنِ إلی الماءِ الباردِ

تنهایی سخته و تنها بودن در جمع سخت تر.

اَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ القُلُوبُ

به هر حال خلوت با خدا جبران کننده ست اما مسئله اینجاست که برای خلوت با خدا تنهایی نداشته باشی. نه نخلستان باشه و چاه آب و نه غار حراء.

 

وَجَعَلَ اللَّیْلَ سَکَناً

شب مایه ی آرامش هست. اشتیاق به شب، اشتیاق به زمستان و شب های طولانی یعنی اشتیاق به آرامش یا شاید اختیاج به آرامش. میل به بیداری شب میل به آرامش قلب و بیداری روح هست. چون خواب مایه ی آسایش جسم هست و باعث غفلت و فراموشی روح. مگر نه این که عباد و اهل عرفان زمام خواب رو به دست دارند؟

 

النَّومُ أخُو المَوتِ

خواب برادر مرگ هست. هر قدر اشتیاق به بیداری کمتر باشد اشتیاق به زندگی کمتر است.

 

جمیل قال: سَأَلْتُ أَبا عَبداللَّهِ عَن قَوْلِهِ - عَزَّوجَلَّ-: «هُوَالَّذی أَنْزَلَ السَّکینَةَ فی قُلُوبِ المُؤمِنینَ». قال: هُوَ الإیمان.

آرامش، ایمان است.

إنَّ القَلْبَ لَیَتَجلْجَلُ فی الجَوْفِ یَطْلُبُ الحَقَّ، فَإِذا أَصابَهُ، إطمَأَنَّ وَقَرَّ - ثُمَّ تَلا أَبو عَبْدِ اللَّهِ هذهِ الآیَةَ - فَمَنْ یُرِدِ الله اَنْ یَهْدِیَهُ، یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلإسْلامِ.

آرامش و ثبات و سکون نیست مگر در حق و ایمان به حق و لقاء و ایصال حق که ان الباطل کان زهوقا.


+ قبله خوانم یا پیمبر یا خدا یا کعبه است

اصطلاح عشق بسیار است و من دیوانه ام

بیدل دهلوی

۸
سر گشته | ۱۰ اسفند ۹۸ ، ۱۵:۰۹
۲۴ شهریور۱۷:۳۰

بسم الله

 

ما آدما هر قدر هم که خوب باشیم باز در نهایت دنبال نیازها و علایق خودمون هستیم نه چیز دیگه. فقط گاهی این نیازها و علایق متعالی هستند و گاهی کوچک و حقیر.

حالا این وسط نیازها و علایق مون اگر کسی هم قرار گرفت به تبع نیاز و علاقه مون ممکنه بهش توجه کنیم یا باهاش انس بگیریم، همنشینی کنیم و همصحبت باشیم و ... ولی در نهایت مسئله "من" مطرح هست. نیاز "من" یا علاقه ی "من". اگر نیاز و علاقه مسیرش با آدمهای زندگی مون تطابق نداشته باشه خب خیلی راحت می گذریم و میریم انگار نه انگار که انس و الفتی بوده.. میریم دنبال علقه و نیاز بزرگترمون...

 

شاید فقط کسانی که از منزل معرفت نفس و معرفت الهی عبور کردند و رسیدند به منزل خدمت به خلق الله از آدم ها عبور نکنند. ولی اونها هم برای رضای خدا با خلقش همنشینی می کنند و انس و الفت دارند. یعنی اگر در مسیر الهی تقابلی باشه قطعا مقابل همون آدم قبلی هم می ایستند. فقط ملاک بزرگتر شده و انس و الفت پایدارتر..

 

اصولا دنیا محل محبت کردن و محبت دیدن فقط بخاطر خود انسان نیست. چنین چیزی ممکن نیست. حتما پشتش نیاز و علقه ای وجود داره که یا از نفس انسان نشأت میگیره یا از خواست خدا. برعکس دنیا محل محک خوردن همین محبت هاست اگر تونستی محبت ها و نیازها به انسان ها و حتی اشیاء و ... رو مدیریت کنی و مطابقش کنی با خواست خدا اون دنیا به محبتی می رسی که فقط برای خودت و خودش هست! عشق حقیقی همین نیست؟

البته مسخره ست که برای خودمون وجودی در مقابل خدا قائل باشیم شاید همین تطبیق و مدیریت محبت ها با رضا و محبت الهی خودش همون محبتی باشه که بهش گفتیم عشق. عشق الهی و عشق به خود دو تا هستند در این صورت؟ یا این همون عشق الهی به خود هست!؟... منشأ آفرینش چی بود؟

 


1- فکر کنم فقط دور خودم دور زدم و دوباره رسیدم به همون حرف های همیشگی. عشق به کمال مطلق.. دور خودم گشتم و باز همون حرف قبلی رو زدم که عشق و محبت حقیقی فقط به کمال تعلق میگیره. فقط به خدا که کمال مطلق هست و ما هم زمانی به این عشق و محبت می رسیم که به خدا متصل بشیم؟ یا غرق عشق الهی بشیم؟

صحبت از پایداری محبت بود شاید ولی رسیدم به جایی که زیاد ازش حرف زدم و صحبت های تکراری. نمی دونم خودم هم گاهی متوجه نمیشم چرا و چطور هر چیزی میگم آخرش میرسم به یک جا؟ مثل رشته ای که از هر سرش و هر جا بگیری میرسی به یک سر رشته ...

2- به بهانه ی رفتن های بعضی بزرگواران داشتم فکر می کردم و شروع کردم به نوشتن که از یک نظر تو گاه نوشت ها رسید به اینجا. ببخشید که همه ش شد حرف و بحث های تکراری.

3- اونهایی که رفتند ان شاءالله از این منزل گذشتند و این حقیر حتما هنوز گرفتارم و شما ان شاءالله در منزل خدمت به خلق الله هستید.

سر گشته | ۲۴ شهریور ۹۸ ، ۱۷:۳۰
۰۸ مرداد۰۰:۲۱

بسم الله

 

در کشورهای غربی یکی از دلایلی که خانم ها به حجاب روی میارند و یا بعد از تشرف به اسلام در مورد حجاب میگن این هست که حجاب باعث میشه احساس امنیت و آرامش کنند. خاطرم هست حتی این صحبت از زبان زنان غیر مسلمان که در حرکت نمادینی در روز خاصی (خاطرم نیست چه روزی بود) حجاب کرده بودند هم گفته شده بود.

این مسئله رو بگذارید در کنار نوع برخورد دستگاه های حافظ امنیت و قانون در این کشورها که طبق آمار خودشون به ندرت و با درصد بسیار کمی با مجرمانی برخورد می کنند که مرتکب تجاوز شدند.

 

نتیجه این که خیلی از زنان حتی با وجود فضای سنگین فرهنگ رسانه ای غرب مبنی بر برهنگی، برای حفظ امنیت و آرامش خودشون به حجاب رو میارند چون هیچ قدرت قانونی ای ازشون حمایت نمی کنه.

 

حالا بیایم داخل کشور خودمون اوضاع چطور هست؟

حجاب یک قانون هست و بی حجابی ضد قانون.

دستگاه فرهنگی و رسانه ای در ظاهر مبلغ فرهنگ برهنگی نیست.

بی حجابی بین بسیاری از مردم امر مذمومی به حساب میاد.

عده ای بدون حجاب وارد فضای علنی جامعه و کوچه و خیابان ها میشن. طوری که تقریبا هیچ کجا چشم انسان از گزند این بی حجابی ها در امان نیست.

قانون و مجری قانون؟ هیچ.

دستگاه فرهنگی و رسانه ای؟ خیلی خوش بینانه برآیند عملکردش هیچ هست.

مردم و آمران به معروف و ناهیان از منکر؟ هر چند وقت خبر بعضی از ضرب و شتم هایی که میشن در اخبار پخش میشه و خیلی ها هم مسکوت باقی میمونه. در صورتی که قانون و مجری قانون موظف به حمایت از این هاست.

 

در نقطه ی مقابل عده ای ایجاد مزاحمت می کنند برای این گروه از زنان به صورت محدود و اغلب در حد زبانی.

برخورد قانون و مجری قانون در مورد مزاحمت نوامیس چطوره؟ در صورت گزارش پیگیری و به مراجع قضایی ارجاع میشه.

دستگاه فرهنگی و رسانه ای چطور؟ همچنان تعطیل اما فعال تر از مسئله ی حجاب.

مردم و همون آمران به معروف و ناهیان از منکر؟ یا بسیجیان؟ در صورت مشاهده بلافاصله برخورد می کنند.

 

نتیجه این که هزینه ی بی حجابی در کمترین میزان ممکن هست و حتی از نتیجه ی طبیعی بی حجابی که مزاحمت و تجاوز هست هم جلوگیری میشه. نتیجه چی میشه؟

 

+ میشه این مسئله رو از زوایای دیگه هم بررسی کرد مثلا از لحاظ اقتصادی واقعا بی حجابی در کشور ما هزینه ی کمتری داره و سود بیشتری برای تاجران پوشاک و ... و حجاب حمایت کمتری از لحاظ اقتصادی داره.

+ قطعا منظور این نیست که نسبت به مزاحمت نوامیس و بی بند و باری بی تفاوت باشیم. راه حل در مرتبه اول فرهنگ و رسانه و بعد برخورد قانونی و قضایی و در نهایت حمایت از آمران به معرف و ناهیان از منکر هست.

۶
سر گشته | ۰۸ مرداد ۹۸ ، ۰۰:۲۱
۱۶ فروردين۰۳:۳۰

بسم الله

غفلت ها سراب های زندگی اند یعنی منشأ همه شون در نیازهای ماست.

گاهی سراب ها به قدری شیرین و جذابند که فارق از اینکه چرا به سمت شون رفتیم مشغول شون میشیم و کم کم نیاز رو فراموش می کنیم.
ما مجموعه ای از نیازها و طلب هاییم و خدا غنای مطلق و مطلوب و محبوب. اگر طلب رو فراموش کردیم خودمون رو فراموش کردیم و اگر خودمون رو فراموش کردیم مطلوب رو هم فراموش کردیم. مگر نه اینکه خودشناسی قدم اول در سلوک هست؟
راستی درسته که میگن گناهکار هم در گناهش به دنبال خداست؟ مگر نه این که برای رسیدن به پاسخ نیاز و مطلوب میره سراغ سراب؟ نیاز و طلب که همونه و مطلوب هم همچنان خداست فقط راه رو گم کرده.
۶
سر گشته | ۱۶ فروردين ۹۸ ، ۰۳:۳۰