عطر یار

سحر به بوی نسیمت به مژده جان سپرم اگر امان دهد امشب فراق تا سحرم

عطر یار

سحر به بوی نسیمت به مژده جان سپرم اگر امان دهد امشب فراق تا سحرم

به بوی زلف تو دم می زنم در این شب تار
وگرنه چون سحرم بی تو یک نفس نرود...

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

۱۲ مطلب با موضوع «سبک زندگی :: خانواده، زن و ازدواج» ثبت شده است

۲۵ آذر۰۱:۳۰

احتمالا یکی از عوامل اصلی وضعیت ازدواج و فرهنگ جنسی امروز جامعه به تاثیرات فرهنگ و سبک زندگی غربی برمیگرده. سال هاست از طریق رسانه های داخلی در قالب فیلم و سریال و بعد ماهواره و شبکه های اجتماعی این فرهنگ جنسی در جامعه تبلیغ شده. فرهنگی که در بهترین حالت معتقد به روابط پیش از ازدواج هست و ازدواج رو محدود به تک همسری می کنه و تعدد زوجات رو طبق اونچه که از فرهنگی دینی شون باقی مونده حتی قبیح و نامعقول تر و ناممکن تر از روابط آزاد جنسی معرفی می کنه. اما از طرف دیگه داشتن معشوقه در کنار همسر و روابط آزاد جنسی رو عادی و در بهترین حالت خطای قابل چشم پوشی میدونه.

کافیه این توصیفات فرهنگی رو با وضعیت امروز فرهنگ جنسی جامعه مقایسه کنیم. البته معتقدم این فرهنگ در جامعه ما به هیچ وجه غالب نیست اما در بعضی موارد مثل تعدد زوجات و ازدواج موقت قطعا جامعه به شدت تحت تاثیر این فرهنگ و فرهنگ های غیر اسلامی دیگه هست. پی بردن به این مسئله هم کار سختی نیست. میشه به راحتی با یک جستجو و یا حتی پرس و جو از بزرگترها از دیدگاه و فرهنگ قدیم جامعه در این موارد آگاه شد. زیاد دور نیست اون دوره ای که تعدد زوجات و ازدواج موقت قبیح و معادل هوسرانی و روابط نامشروع شمرده نمیشد.

در حالی که یکی از کاربردهای تعدد زوجات و به طور کلی ازدواج جلوگیری از هوسرانی بدون مسئولیت هست. چون مرد رو مجبور به قبول مسئولیت و مراعات عدالت و ... می کنه. و اگر شریعت رعایت شد اثر تعدد زوجات دقیقا در مقابل تبلیغ دشمنان اسلام هست و باعث ایجاد زهد و کناره گیری از دنیا میشه. این صحبت از امام خمینی رحمة الله علیه در کتاب چهل حدیث هست:

‏یکی از مشایخ عظام ما، دام ظلّه، می فرمود که در تعدد زوجات، که انسان گمان می کند ورود در دنیا و توجه به آن است، وقتی که انسان به آن مبتلا شد، می یابد که این یکی از شاهکارهای بزرگی است که انسان را در عین ورود در دنیا از دنیا خارج می کند و از آن منصرف می نماید.‏ (صفحه ی 589)

 

و در مورد ازدواج موقت هم به همین شکل هست. امری که برای جلوگیری افتادن در دام روابط نامشروع و بی بندوباری و آلوده کردن فرهنگ جنسی جامعه شبیه اونچه که امروز می بینیم، هست، از زبان دشمنان فرهنگ اسلامی به عنوان کلاه شرعی و نعوذ بالله زنای اسلامی معرفی میشه. در حالی که اگر شریعت رعایت شد نه تنها به وضوح جلوی فساد جنسی جامعه رو میگیره بلکه مقدمه و زمینه و مشوقی برای ازدواج دائم میشه. کما این که هست. دقیقا برخلاف تاثیری که روابط نامشروع امروزی تحت عناوین آشنایی و دوستی و ... داره.

۲
سر گشته | ۲۵ آذر ۰۲ ، ۰۱:۳۰
۱۶ بهمن۲۲:۰۰

بسم الله

 

بنده به تازگی با این سایت آشنا شدم و اگر شما هم تا به حال این سایت رو ندیدید قبل از مطالعه ی مطلب اول برید و یک سری به سایت بزنید.

۲
سر گشته | ۱۶ بهمن ۹۹ ، ۲۲:۰۰
۲۶ مهر۲۱:۵۴

بسم الله

 

بی مقدمه میرم سراغ یک مصداقی که چندین سال قبل شاهدش بودم.

خانم می خواست کاری بکنه و آقا مخالف بود و اجازه نمی داد و حق با آقا بود. اصرار از طرف خانم زیاد بود اما آقا هم خیلی مقید بود که چنین اتفاقی نیفته. تا چند ماه این اختلافات ادامه داشت و تنها نشونه ای که ما میدیدیم پریشان احوالی و خستگی روحی آقا بود. ما از داخل خانواده شون خبر نداشتیم اما از احوالات آقا مشخص بود که خبری هست و اختلافی هست که آقا از منزل و خانواده گریزان شده بود. دعوا، بدخلقی، قهر، بی احترامی و بهانه گیری و هزاران ترفندی که خانم ها بهتر می دونند و ظاهرا اسمش سیاست زنانه هست و ما بعدها متوجه شدیم که تو اون ماه ها بر سر آقا اومده بود.

خلاصه این چند ماه کار به جایی نرسید و آقا همچنان مخالف بود تا این که خانم شروع کرد به یارکشی کردن از خانواده و فامیل و دوست و آشنا که بیاید ببینید چه ظلمی داره در حق ما میشه!(البته مشخصه روش های خانم ها برای جلب ترحم و حمایت دیگران چی هست منتها بنده چون نمی دونم اینطوری تعریف می کنم.) تا از طریق دیگران آقا رو تحت فشار قرار بده.  و اینطوری بود که ما بعد از چند ماه فهمیدیم قضیه از چه قراره و علت این احوالات آقا تو این چند ماه چی بوده. خیلی ها مخالفت کردند و از خانم حمایت نکردند اما خیلی ها هم هیزم ریختن به آتش.

قضیه تا جایی پیش رفت که تو یک مهمانی خانوادگی تو منزل پدر خانم که طبق معمول خانم، آقا رو گوشه رینگ گیر انداخته بود و همراه خانواده، آقا رو تحت فشار قرار داده بودند کار به دعوا و درگیری لفظی و فیزیکی کشیده شد و به آقا حمله کردند و البته آقا هم از خجالت شون دراومد. همین اتفاق بهانه ای شد برای خانم که درخواست طلاق بده و از این طریق آقا رو همراه با بچه های کوچکی که داشتند تحت فشار قرار بده. با پادرمیونی بزرگتری از فامیل شون دعواها به همون فاز قبل یعنی جنگ نرم درون خانوادگی و البته نسخه ی شدیدتری از اون برگشت و این جریانات ادامه داشت تا جایی که بعد از چند سال در نهایت آقا از همه چیز دل کند و خانم به خواسته ای فراتر از اونچه که میخواست رسید.

 

این فقط یک مصداق بود و قطعا مصادیق دیگه از ظلم نرم در اطراف بنده و شما زیاد بوده و هست که محدود به خانواده هم نیست و ممکنه در سطح اجتماع باشه.

این ماجرا هم فقط مصداقی بود از صحبتی که اینجا (نظر 22 خرداد 99) مطرح کرده بودم. ظلم نرمی که در خانواده یا اجتماع توسط زنان بر دیگران چه همسر و فرزند و چه سایر زنان و مردان جامعه روا میشه از جمله همون ظلم های و مظلومیت های بی صداست که کسی حتی متوجه ش نمیشه. نه جراحت و کبودی به جا میذاره که پزشکی قانونی متوجه بشه و نه مدرک و شاهدی ازش باقی میمونه. نه روزنامه نگار و خبرنگار و دوربینی میاد سراغش و نه جنبشی برای حمایت از آسیب دیدگانش تشکیل میشه. و نه حتی شکایت و دادگاهی براش صورت میگیره. نه کسی می شنوه و نه کسی می بینه و نه کسی دلسوزی می کنه و نه دغدغه ی کسی میشه. همه ش در سکوت اتفاق میفته.

مشخصه که ممکنه مردی هم ظلم نرم بر دیگری بکنه همونطور که ممکنه زنی هم ظلم سخت بر دیگری بکنه اما معمولا هر جنس از قدرت خاص خودش برای ظلم استفاده میکنه.

به نظرم تشدید کردن هنر رسانه نیست. چیزایی که همه می بینند و می شنوند رو هر کسی می تونه سوژه ی رسانه بکنه و ساعت ها بهشون بپردازه. هنر رسانه این هست که چشم و گوش و فکر مخاطب رو متوجه اون مسائلی بکنه که کسی نمی بینه و نمی شنوه و بهش فکر نمی کنه.

 

 


+ بی ربط به مطلب یک مسئله ای بود که میخواستم بگم. بازار بهانه ها برای باور به نزدیک بودن مرگ حسابی داغ هست. اگر خطایی از حقیر سرزده و اگر حقی از هر کدوم از بزرگواران و عزیزانی که تو این فضا باهاشون در ارتباط بودم و هستم ضایع کردم لطفا حلال کنید یا بهم بگید چطور می تونم جبران کنم.

+ دیدید مردهایی که ازدواج کردند اما مدام بین عام و خاص با شوخی اظهار پشیمونی می کنند از ازدواج شون؟ همونایی که اغلب معروف به "ز ذ" و "م م" و ... هستند. تا جایی که دیدم اغلب این مردها به خاطر همین ظلم ها هست که با شوخی اظهار پشیمونی می کنند از ازدواج کردن. وگرنه کدوم مردی هست که از تامین نیازهای عادی عزیزانش و فشارهایی که در این راه تحمل می کنه شکایت کنه؟

+ یکی از مصادیق ظلم نرم در سطح اجتماع تبرج هست. یکی نمایش و تفاخرهای ثروتمندان با ماشین و ... هست. و مصادیق اجتماعی دیگه که خیلی زیاد هستند.

۵
سر گشته | ۲۶ مهر ۹۹ ، ۲۱:۵۴
۰۸ مرداد۰۰:۲۱

بسم الله

 

در کشورهای غربی یکی از دلایلی که خانم ها به حجاب روی میارند و یا بعد از تشرف به اسلام در مورد حجاب میگن این هست که حجاب باعث میشه احساس امنیت و آرامش کنند. خاطرم هست حتی این صحبت از زبان زنان غیر مسلمان که در حرکت نمادینی در روز خاصی (خاطرم نیست چه روزی بود) حجاب کرده بودند هم گفته شده بود.

این مسئله رو بگذارید در کنار نوع برخورد دستگاه های حافظ امنیت و قانون در این کشورها که طبق آمار خودشون به ندرت و با درصد بسیار کمی با مجرمانی برخورد می کنند که مرتکب تجاوز شدند.

 

نتیجه این که خیلی از زنان حتی با وجود فضای سنگین فرهنگ رسانه ای غرب مبنی بر برهنگی، برای حفظ امنیت و آرامش خودشون به حجاب رو میارند چون هیچ قدرت قانونی ای ازشون حمایت نمی کنه.

 

حالا بیایم داخل کشور خودمون اوضاع چطور هست؟

حجاب یک قانون هست و بی حجابی ضد قانون.

دستگاه فرهنگی و رسانه ای در ظاهر مبلغ فرهنگ برهنگی نیست.

بی حجابی بین بسیاری از مردم امر مذمومی به حساب میاد.

عده ای بدون حجاب وارد فضای علنی جامعه و کوچه و خیابان ها میشن. طوری که تقریبا هیچ کجا چشم انسان از گزند این بی حجابی ها در امان نیست.

قانون و مجری قانون؟ هیچ.

دستگاه فرهنگی و رسانه ای؟ خیلی خوش بینانه برآیند عملکردش هیچ هست.

مردم و آمران به معروف و ناهیان از منکر؟ هر چند وقت خبر بعضی از ضرب و شتم هایی که میشن در اخبار پخش میشه و خیلی ها هم مسکوت باقی میمونه. در صورتی که قانون و مجری قانون موظف به حمایت از این هاست.

 

در نقطه ی مقابل عده ای ایجاد مزاحمت می کنند برای این گروه از زنان به صورت محدود و اغلب در حد زبانی.

برخورد قانون و مجری قانون در مورد مزاحمت نوامیس چطوره؟ در صورت گزارش پیگیری و به مراجع قضایی ارجاع میشه.

دستگاه فرهنگی و رسانه ای چطور؟ همچنان تعطیل اما فعال تر از مسئله ی حجاب.

مردم و همون آمران به معروف و ناهیان از منکر؟ یا بسیجیان؟ در صورت مشاهده بلافاصله برخورد می کنند.

 

نتیجه این که هزینه ی بی حجابی در کمترین میزان ممکن هست و حتی از نتیجه ی طبیعی بی حجابی که مزاحمت و تجاوز هست هم جلوگیری میشه. نتیجه چی میشه؟

 

+ میشه این مسئله رو از زوایای دیگه هم بررسی کرد مثلا از لحاظ اقتصادی واقعا بی حجابی در کشور ما هزینه ی کمتری داره و سود بیشتری برای تاجران پوشاک و ... و حجاب حمایت کمتری از لحاظ اقتصادی داره.

+ قطعا منظور این نیست که نسبت به مزاحمت نوامیس و بی بند و باری بی تفاوت باشیم. راه حل در مرتبه اول فرهنگ و رسانه و بعد برخورد قانونی و قضایی و در نهایت حمایت از آمران به معرف و ناهیان از منکر هست.

۶
سر گشته | ۰۸ مرداد ۹۸ ، ۰۰:۲۱
۰۴ آبان۲۳:۳۸

بسم الله الرحمن الرحیم

 

اینجا یک نظری در مورد مسئله زیبایی نوشته بودیم. به صورت خاص این قسمت:

"زیبایی اولا نسبیه یعنی ممکنه یکی در نظر من زیبا باشه و در نظر دیگری نازیبا و به عکس. دوما مشمول زمانه. یعنی این زیبایی و نازیبایی برای همون چند بار اول معنا داره. بعد از یک مدت نه چندان زیاد زیباترین چهره ها و نازیباترین ها در نظر آدم یکسان میشن و هردو زیبا به نظر میرسند. سوما بعد از همین یک مدت چهره ای برای آدم زیباتر جلوه میکنه که صفات درونی ش رو بیشتر دوست داشته باشی. یعنی اون چیزی که در نهایت باعث میشه کسی رو بپسندی یا نپسندی همون صفات درونی ش هستند و همون اولویت های قبل از زیبایی. در این صورت ممکنه زیباترین چهره ها در نظر اول بعد از مدتی برات منفورترین چهره ها باشند و بالعکس."

 

برای قسمت دوم و سوم امروز داشتم به این فکر می کردم که چقدر شاهد مثال این موضوع در جهان زیاد هست. چطور؟

همین که مردم هر قسمت و هر نژاد از دنیا چهره های خودشون رو دوست دارند و در نظرشون زیباست شاهد مثال همین مسئله ست که زیبایی مشمول زمانه و بعد از مدتی چهره ای در نگاه آدم زیباتر به نظر میرسه که بیشتر دیده باشه. هر کجای دنیا چنین مسئله ای صادق هست. شرق و غرب و سیاه و سفید و سرخ و زرد و ... فرقی نداره. کسی که شرق آسیا زندگی میکنه همون چهره ها و نژادهای شرقی و چشم بادمی رو بیشتر دوست داره و کسی که تو مناطق استوایی زندگی میکنه از سیاه پوستان بیشتر خوشش میاد و در حالت کلی هر کس در هر منطقه ای که بزرگ شده باشه زیبایی چهره ی نژادهای همون منطقه رو بیشتر دوست داره.

 

اما مسئله جدیدی که در دوران ما به وجود اومده وجود همین رسانه ها و سینما و ... هست. چهره هایی که هر روز از طریق تلویزیون و ماهواره و ... سعی دارند چشم و فکر و ذهن مردم سایر نقاط دنیا رو پر کنند. یک نتیجه این تهاجم فرهنگی هم همین مسئله یعنی تغییر ذائقه ی مخاطب در زمینه های مختلف و از جمله مسئله زیبایی هست. بالاخص غرب و هالیوود که خیلی علاقه داره نژاد غربی و سفیدپوست و سرمایه دار رو در چشم همه مردم دنیا به عنوان نژاد برتر در همه زمینه ها معرفی کنه. حالا کی میدونه که این چهره ها به زور و ضرب هزار جور گریم و آرایش و ... و با ترفند تکرار در چشم مخاطب زیبا جلوه می کنند؟

البته مسئله سوم هم در کنار مسئله دوم در نظر بالا، در تهاجم فرهنگی در نظر گرفته شده. یعنی این موضوع هم به عنوان یک مسئله اساسی تو تهاجم فرهنگی دنبال میشه که این چهره ها به عنوان قهرمان و با صفات پسندیده نمایش داده بشن. در مقابل چهره هایی با نژادهای مخالف و به ویژه سیاه پوستان به شدت تخریب میشن. خوب و بد جلوه دادن بعضی صفات هم در دستور کارشون هست. به این معنی که وقتی قرار هست کسی قهرمان و دارای صفات پسندیده باشه حتما در مورد این که چه صفاتی در نظر مخاطب در نهایت خوب و چه صفاتی بد نمایش داده بشن هم برنامه وجود داره. هیچ وقت حیاء زنانه به عنوان یک صفت خوب و در قالب قهرمان داستان نمایش داده نمیشه بلکه بر خلاف اون و در راستای سیاست هاشون بی حیائی به عنوان آزادی و آزادگی از قید و بندهای جاهلانه به عنوان یک صفت پسندیده به قهرمان ها نسبت داده میشه.

 

بنابراین فکر می کنم بعضی سلیقه ها بین جوانان ما در مورد زیبایی و آرایش و پوشش و ... طبیعی نیست. حتما یک دلیل بسیار عمده و مهم این تغییر ذائقه ها و سلیقه ها به تهاجم فرهنگی و فرهنگ خانواده اون شخص مرتبط هست. همون طور که این مسئله در مورد پسندیدن و دوست داشتن بعضی صفات و اکراه از بعضی صفات دیگه هم طبیعی نیست. کسی که تو فرهنگ اسلامی و ایرانی بزرگ شده باشه طبیعتا باید علاقه بیشتری هم به صفات پسندیده و سفارش شده در این فرهنگ داشته باشه. این مسئله رو در مورد علاقه ظاهری به صفات عرض می کنم، یعنی اینجا کاری به تاثیر عقلانیت و توجیه عقلی و معرفتی ندارم. به عنوان مثال یک جوان ایرانی مسلمان اعم از دختر و پسر و بر اساس ظاهر و علاقه و سلیقه باید حجاب و حیاء رو که در فرهنگش تکریم شده بیشتر از نقطه مقابلش دوست داشته باشه. اما ما خیلی اوقات نقطه مقابل رو می بینیم که فارغ از دلیل و برهان معرفتی شخص بی حجابی و بی حیائی رو با همون عنوان آزادی و رهایی از قیدهای جاهلانه می پسنده.

 


پی نوشت: این پست رو همین طور فی البداهه و بر اساس فکرهایی که تو ذهنم بود نوشتم. یعنی ممکنه ویرایش و یا حذف بشه. اگرچه که بعید میدونم حوصله ویرایش داشته باشم!

+9 آبان: این عکس و روایت عجیب با دل آدم بازی می کنه..

+12آبان: مستندهای برنامه ثریا رو از دست ندید. برنامه بسیار باارزشی هست و مستندهای خوبی تهیه میکنه که البته در فضای مجازی راحت قابل دسترس هستند.

۶
سر گشته | ۰۴ آبان ۹۴ ، ۲۳:۳۸
۲۴ بهمن۱۹:۳۶

بسم الله الرحمن الرحیم

 

تا به حال دیده اید دختر بچه ها از داشتن عروسک چقدر خوشحال می شوند؟ چقدر هوای عروسک شان را دارند، چقدر به آن می رسند. هر طور که بخواهند لباس به تنش می کنند، موهایش را آن طور که بخواهند شانه می کنند. وقت خوابیدن و بیدار شدن و نشستن و غذا خوردن و ... عروسک شان، همه دست آن هاست. خلاصه اش کنیم تمام افعال و حرکات و سکنات این عروسک دست همان دختر بچه ای هست که حالا صاحبش شده. و این حکایت امروز خیلی از مادران با فرزندان شان هست ... .

 

گاهی تعجب می کنم از رفتار بعضی مادران. مادرانی که آن چنان با فرزندان شان رفتار می کنند که گمان می کنید این ها همان دختر بچه ها هستند و فرزندان شان هم احتمالا همان عروسک ها و فرزندپروری و زندگی شان همان خاله بازی دوران کودکی! با این تفاوت که همه چیز واقعی تر شده و چه چیز از این هیجان انگیزتر که انسان بر خلاف دوران کودکی بازی هایش این طور واقعی شده باشند؟!

از خاله بازی که پیش تر هم در مورد آن صحبت کردیم بگذرم و برویم سراغ عروسک بازی!

 

داشتم می گفتم که متعجبم از مادرانی که فرزندپروری شان مانند عروسک بازی ست. طوری با این فرزندشان رفتار می کنند که انگار مایملک آن هاست و در موردش اختیار تام دارند! حتی اگر این فرزند دوران بلوغ را هم گذرانده باشد فرقی نمی کند! مثل همان عروسک برایش هیچ عقل و اراده و استقلالی قائل نیستند. تمام اعمال و رفتار و سکنات فرزند باید طبق میل آن ها باشد. حق ندارد برای خودش و زندگی ش تصمیمی جز آن چه آن ها می گویند بگیرد. چون احتمالا از نظر آن ها این همان عروسک هست و نمی تواند مصالح خود را تشخیص دهد. البته همان دوران نوزادی و کودکی فرزند هم بی تاثیر نبوده در القاء چنین تصوری.

مادرانی که فراموش کرده اند این فرزندان فقط به اعتبار همین دنیا فرزند آن ها هستند و آن دنیا باید بابت تمام مسئولیت ها و وظایف این مادری اعتباری پاسخ دهند. آن دنیا باید برای نادیده گرفتن امانت الهی که در دست آن ها بود و با امیال خودشان با او رفتار کردند و نه به خواست خدا باید جواب پس بدهند.

 

اشتباه نکنید خطاب من با آن دسته از زنان و مادرانی نیست که خدا را نمی شناسند و در نظرشان فرزند جز دردسر و مشکلات و مزاحمت چیز دیگری ندارد و اگر روزی هم خواستند فرزندی بیاورند نگاه شان به آن فرزند به عنوان همان عروسک است و صرفا جنبه سرگرمی و درآمدن از تنهایی و ... را در نظر می آورند. خطاب من با همین مادران مذهبی هست که گاهی آن چنان غافل می شوند که فرزند فقط امانت الهی ست در دست آن ها و این امانت را باید آن طور که صاحب ش گفته پرورش دهند و با او آن طور که صاحب ش خواسته رفتار کنند.

 

+ دل نوشت

۱
سر گشته | ۲۴ بهمن ۹۳ ، ۱۹:۳۶
۲۵ آبان۲۱:۲۱

بدون شک زن (در تمام نقش ها به خصوص مادری و همسری) به دلیل قابلیت های روحی خدادادی عنصر اصلی و اساسی خانواده محسوب می شود.

 

بعد از این مقدمه طولانی بپردازیم به اصل موضوع یعنی همان بلای خانواده سوزی که به جان جامعه ما افتاده.

بلای خانواده سوز جامعه ما همین سبک زندگی غربی و فرهنگ غربی ست که عنان گسیخته و گاها با یاری و حمایت برخی مسئولین بی مسئولیت و روشنفکرمآب ها و شیفتگان غرب ترویج می شود. همین سریال ها و فیلم های ماهواره و اینترنتی و حتی داخلی، موسیقی و ... ، الگوهای ساختگی در انظار مردم، همین مد و لباس ها و مغازه ها و فروشگاه های هزار رنگ، همین بی بندوباری و رفاه طلبی و بی خیالی و ... است.

بلای خانواده سوز ما این هست که وقتی در کوچه و خیابان راه می رویم انواع و اقسام تلاش ها برای جلب توجه و نظر نامحرم را در ظاهر و حرکات و سکنات و گفتار و کردار زنان می بینیم. همین از کف پا تا سر و بلکه بالاتر از سر زن سرتاسر تبرج و جلوه سازی برای نامحرمان است. از لباس ها تنگ و رنگارنگ تا آرایش های آنچنانی، کفش و جوراب حتی! و ...

خلاصه که همه چیز به عکس شده و هر چیزی که مربوط به زنان باشد باید نهایت زیبایی و زرق و برق را برای جلب توجه داشته باشد. و دریغ از کسانی که چشم می بندند و اباحه گری می کنند. گاهی از یک جوراب تور یا یک کفش با جلوه و نما، یا یک لباس رنگی شروع می کنند اما همین قدم اول برای افتادن در گرداب کافی ست.

از این ظواهر که بگذریم می رسیم به این حضور پرشور صبح تا شب و بلکه کله سحر تا نصف شبی زنان در کوچه و خیابان ها! گاهی به بهانه خرید، گاهی یک گردش و رستوران و خوش گذرانی، گاهی کار، گاهی بودن در کنار دوستان، گاهی مسافرت های درون شهری و ... خلاصه هیچ بهانه ای هم که نباشد بهانه پوسیدن در خانه و آب و هواخوری همیشه هست!

و خدا می داند که این تبرج و خودنمایی چه ظلم و فسادی ایجاد می کند و چه انسان ها و خانواده هایی را نابود می کند. اولش از خودش شروع می شود که چشم بسته خود را کالای لذت طلبی نامحرمان و سودجویی سودجویان می کند. همان هایی که هر روز یک چیزی را در بین مردم مد می کنند تا پولی به جیب بزنند و ... .

 

بگذریم نمی دانم چه حکمتی ست که دختران و زنان به ظاهر محجبه هم گاها چشم بسته به دنبال این ها (البته نظریه ای هست که می گوید آن ها هم زمانی خوب بودند) می روند. همان که گفتم گاهی از یک رنگ و لعاب ساده شروع می شود، یا از یک کفش و لباس زیبا که جلب توجه کند یا یک قرار با دوستان در فلان پارک و ... .

خلاصه که با همان پک اول شروع می شود که یک وقتی چشم باز می کند که اگر بکند و می بیند در چنان غفلتی دست و پا می زند که توان برگشتن ندارد. یا همه چیز را از دست داده و یا معتاد این سبک زندگی شده و نمی تواند از آن دل بکند... . اگر یک روز به خوشگذرانی های غافلانه اش نپردازد افسرده می شود! اگر روزی برسد که با چند نفر نامحرم خوش و بش و بگو و بخندی نداشته باشد، آن روز صبح تا شب عصبانی و بد عنق می شود! اگر هفته ای بگذرد و در یک میهمانی آنچنانی شرکت نکند خمار می شود! اگر ماهی بگذرد و به یک مسافرت و خوش گذرانی درست و حسابی نرود احتمالا کارش به تب و لرز و داد و هوار می کشد و باید طبق روش های قدیمی دست و پای هوسش را با طناب ببندند! ...

 

مسلما در اطراف چنین زنی خانواده ای باقی نمی ماند. زنی که مدام خود را به نامحرمان عرضه کند و هر لحظه در پی پاسخ دادن به نیازهای نامحرمان و جلب توجه آن ها باشد دیگر توان و شور و نشاطی برای پاسخ گفتن به نیازهای اعضای خانواده خود را ندارد و بعد از آشفتگی روحی و عاطفی خود، خانواده خود را نیز آشفته و بیمار می کند.(تا جایی که خانواده و همسر و فرزندان خود را هم می فروشد!)

 

آن طرف قضیه هم احتمالا مردی هست که با هوسرانی ها و بی توجهی به خانواده خود زمینه را برای از هم پاشیدگی خانواده خود فراهم می کند.

نتایح این سبک زندگی می شود بی توجهی به خانواده و عقده ها و مشکلات روحی، روانی و عاطفی اعضای آن خانواده. بماند که زنان مربیان نسل های آینده خود هستند و با این روش تربیتی جامعه آینده خود را هم نابود می کنند.

ریشه اش هم قبل از این تبرج ها از کنار گذاشتن حیا و عفت و غرور زنانه در مقابل نامحرمان شروع می شود. از این که زن خود را برای جلب توجه (جلب نظر هم در نهایت برای جلب توجه است) نامحرم عرضه می کند. به هر شکلی که باشد، حتما و لابد با جلب نظر و نگاه نامحرم نیست. هر عملی که هدفش گم شود. گاهی یک تلفن، پیامک، نظر گذاشتن در وبلاگ ها، گاهی حتی برخی نوشته ها در همین وبلاگ ها و ... .

سر گشته | ۲۵ آبان ۹۳ ، ۲۱:۲۱
۰۹ دی۰۳:۴۹

بسم الله الرحمن الرحیم

 

خدا یا بت؟

خطابم با پدر و مادرهاست.

همان هایی که به خاطر ترس و واهمه های کاذب خود زندگی و آینده فرزندان و جوانان خود را نابود می کنند.

همان هایی که در ظاهر خیلی دل سوز هستند و جز صلاح فرزند خود را نمی خواهند و اما در باطن دوستی شان از جنس دوستی خرس است.

همان هایی که ندانسته و بدون معرفت و شناخت از درست و غلط، از خوب و بد، از صلاح و تباهی دنبال خوش بخت کردن فرزند خود هستند.

همان هایی که ...

 

بگذارید واضح تر بگویم همان هایی که جوانان خود را در چنین زمانه و جامعه ای، در چنین تهاجم فرهنگی ای و در چنین هجوم شیاطین جن و انسی به حال خود رها می کنند.

همان هایی که حتی وقتی فرزندشان حاضر به مسئولیت پذیری و تشکیل خانواده هست باز مخالفت می کنند.

همان هایی که هفت خوان رستم را در سر راه مشکلات جوانان شان می گذارند. جوانی که با هزار واهمه و امید پا به میدان بندگی می گذارد، جوانی که با هزار امید و واهمه از شر شیطان به خدا پناه می برد، جوانی که با هزار امید به دنبال سعادت حقیقی خود می رود...

کلام را کوتاه کنم.

همان هایی که در نظرشان ازدواج، تشکیل خانواده و زندگی جز با تحصیلات عالی، شغل پردرآمد، شاید پس انداز، منزل و ... نمی شود.

ازدواج و تشکیل خانواده را جز با رسوم پرخرج، سرویس طلا، مهریه های نجومی، جهازهای اشرافی و ... نمی بینند. هر چه غیر این را مصیبت و بدبختی می دانند. مصیبت و بدبختی چه کسی؟

 

خطابم با این پدر و مادرهاست...

خدای شما الله است یا همان بت هایی که قبل معرفت به الله می پرستیدند؟

این چه خدایی ست که شما می پرستید که قدرتی ندارند؟

که رزاق و روزی رسان نیست؟

که رحمتی ندارد؟

که حکمتی ندارد؟

که نمی شود حتی به وعده های خود او اطمینان کرد؟

که دستگیر بنده اش در راه بندگی نیست؟

که ...

مطمئن هستید که خدای شما الله است؟ به ایمان خود اطمینان دارید؟

خدای شما جز بت نیست؛ بت های دنیای مدرن.

بت هایی از جنس پول و ثروت و بت هایی از جنس مال پست دنیا.

بت هایی از جنس تفاخرهای دنیایی و پست.

بت هایی از جنس آبرویتان در نظر دنیاخواهان.

بت هایی از جنس غرور و خودخواهی. بت هایی از جنس نفسانیت.

بت هایی از جنس ... جنس شان تغییر کرده وگرنه این بت ها همان بت ها هستند.

 

+ پیشنهاد: ضد حمله 

+ این یادداشت در راستا و مرتبط با این مطلب بسیار عالی و خواندنی هست: علاوه‌ بر اعتقاد، باید به خدا اعتماد هم داشت

سر گشته | ۰۹ دی ۹۲ ، ۰۳:۴۹
۲۸ مهر۱۷:۵۰

این مطلب رو فی البداهه و صرفا با افکاری که از قبل تو ذهنم بود نوشتم بنابراین حتما نیاز به انتقاد و اصلاح داره و خیلی خوشحال میشم دوستانی که می خونند اشکالات بحث رو به من گوشزد کنند.

ببخشید که مطلب یه مقدار طولانی شد.

اگر فرصت یا حوصله خوندن نداشتین توصیه می کنم حتما سخنرانی آخر متن رو دانلود کنید و گوش بدین. می ارزه..

سر گشته | ۲۸ مهر ۹۲ ، ۱۷:۵۰
۱۰ ارديبهشت۱۷:۱۸

به اسم آزادی و جلوگیری از ظلم به زن و رسیدگی به حقوق زن شروع شد. زن وارد جامعه شد.

 

زن باید برای خود کار کند تا بتواند مستقل زندگی کند تا زیر سلطه مرد قرار نگیرد تا برابری بین زنان و مردان حاکم باشد. اما نه هر کاری بلکه تنها باید به کارهایی بپردازد که صاحب سرمایه می گوید... . از مانکن ها و تبلیغات گرفته تا صنعتی به نام پورنوگرافی _که مبنای آن زن هست_ شد شغل و راه کسب درآمد برای زنان. تا امروز که کمتر جایی پیدا می شود که بتوان از زیبایی و لطائف ظاهری زن سوء استفاده کرد و این استفاده انجام نگیرد.

با اسم استفلال زن شروع و به بردگی زن منجر شد.

 

زن باید آزاد باشد. چه معنایی دارد که زن خود را بپوشاند بگذارید زن ها آزاد باشند این ظلم به زن است. بگذارید خودشان پوشش خودشان را انتخاب کنند. بگذارید جوان ها آزاد باشند چرا اینقدر برای جوان ها عرصه را تنگ می کنید... . زن با پوشش برهنگی وارد اجتماع شد تا به او ظلم نشود تا آزاد باشد. نتیجه آن جلوه نمایی و جلب توجه مردان از طریق برهنگی شد به جای حیا و عفت. نتیجه آن روابط هر مرد با هر زن شد و تجاوز و آسیب های روحی و روانی برای جوانان، فرزندان نامشروع و بی پدر و یا از طرف دیگر از بین رفتن خانواده و رشد منفی جمعیت به جای روش محترمانه خواستگاری، صداق، نفقه و فرزند داری و طعم آرامش و مودت در خانواده.

با اسم آزادی زن و جوانان شروع و به ظلم و تجاوز به زنان و آسیب های روحی و نابودی خانواده و آرامش و مودت آن منجر شد.

 

و چه دروغ های زیبای دیگری که گفتند و خواهند گفت.

 

+ روز زن بر همه زنان فاطمی مبارک

۳
سر گشته | ۱۰ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۷:۱۸