عطر یار

سحر به بوی نسیمت به مژده جان سپرم اگر امان دهد امشب فراق تا سحرم

عطر یار

سحر به بوی نسیمت به مژده جان سپرم اگر امان دهد امشب فراق تا سحرم

به بوی زلف تو دم می زنم در این شب تار
وگرنه چون سحرم بی تو یک نفس نرود...

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

اینجا قرار هست که تک بیتی های زیبایی که می خونیم رو بنویسیم.

دوستانی که لطف می کنند و نظر میگذارند به این نکات توجه کنند:

1 سعی کنید جز تک بیتی و یا نهایتا دو بیتی شعر طولانی تر نگذارید.

2 اگر پیوندی از شعر کامل دارید، همون متن شعر رو پیوند بدید به شعر کامل.

3 اگر تو خود شعر و یا پیوند اسم شاعر مشخص نیست، اسم شاعر رو هم بگذارید بد نیست.

4 خیلی در شرح شعر خوب نیستم ولی در مواردی که بنده اینجا قرار دادم اگر کسی سوالی داشت در حد درک خودم سعی می کنم شرح بدم.

نظرات  (۵۹)

پاسخ:
استقامت بی‌کرامت نیست در بنیاد مرد
شمع‌ از خود رفته است اما ز جا کم رفته است
پاسخ:
نشانده‌ام به سر انتظار جنون
هزار چشم تهی از نگاه در زنجیر
هجوم ناله‌ام‌، از راحتم مگو بید‌ل
کشیده‌ام نفسی گاهگاه در زنجیر
پاسخ:
چه ممکن است در این انجمن نهان ماند
سیاه‌بختی عاشق چو مو به‌ کاسهٔ شیر
خرابهٔ دل محزون بینوایان را
به جز غبار تمنا که می‌کند تعمیر
سواد نسخهٔ ما سخت مبهم افتاده‌ست
خیال حیرت آیینه می‌کند تحریر
پاسخ:
خامشی به دامانم شورِ صد قیامت ریخت
کاشتم نفس در دل ریشه ی نیستان شد
جبریان تقدیریم قول و فعل ما عجز است
وهم می‌کند مختار آنقدر که نتوان شد
پاسخ:
مکتوب مقصد ما از بیکسی فغان شد
قاصد نشد میسر دل خون شد و روان شد
دل بی‌رخ تو هیهات با ناله رفت در خاک
واسوخت این سپندان چندانکه سرمه‌دان شد
تا حشر بال اعمال باید کشید بر دوش
این یک نفس بضاعت صد ناقه‌کاروان شد
پاسخ:
بی نفس گردیدن از آفات ایمن می کند
آن چراغی را که دارد زیر دامن زندگی
پاسخ:
گر چنین اشکم ز شرم پرگناهی می‌رود
همچو ابر از نامه‌ام رنگ سیاهی می‌رود
سعی قاتل را تلافی مشکل است از بسملم
تا به عذر آیم زمان عذرخواهی می رود
شمع تصویرم، مپرس از درد و داغ حسرتم
اشک من عمریست ناگردیده راهی می رود
بیدل انجام تماشا محو حیرت گشتن است
این همه سعی نگه تا بی نگاهی می رود
پاسخ:
محبت پیشه‌ای از نقش بی‌دردی تبرا کن
همین داغ است اگر زیبنده باشد دلنشینی را
درین‌ گلشن چه لازم محو چندین رنگ و بو بودن
زمانی جلوه ی آیینه‌ کن خلوت‌ گزینی را
شرر در سنگ برق خرمن مردم نمی‌گردد
مگراز چشمت آموزدکنون سحرآفرینی را
پاسخ:
از نفسها نالهٔ زنجیر می‌آید به‌گوش
در جنون‌آباد هستی هیچکس فرزانه نیست
عشرتم‌بیدل نه‌بریک‌دور موقوف‌است و بس
اشک خواهد سبحه ‌گردانید اگر پیمانه نیست
پاسخ:

آرام عاشق آینه‌ پردازی فناست

مانند شعله‌ای‌ که زپا تا نشست، نیست

خلقی به وهم خویش پرافشان وحشت است

لیک آنقدر رمی‌ که ‌کس از خویش رست نیست

ماییم و سرنگونی از پا فتادگی

در وادیی که نقش قدم نیز پست نیست

جمعیت حواس در آغوش بیخودی‌ست

از هوش بهره نیست‌ کسی را که مست نیست

دیوانگان اسیر خم و پیچ وحشتند

قلاب ماهیان تو موج است شست نیست

عالم فریب دیدهٔ عاشق نمی‌شود

آیینهٔ خیال تو صورت ‌پرست نیست

بیدل بساط وهم به خود چیده‌ام چو صبح

ورنه زجنس ‌هستی من ‌هر چه هست ‌نیست

باعث هر گریه و فریاد لطف آشناست

شیشه و صهبای ما بیگانه نشکست و نریخت

پاسخ:
آرزوها در نفس خون کرد استغنای دل
ناله در زنجیر از تمکین این دیوانه سوخت
بسمل آن طایرم بیدل که در گلزار شوق
چون شرار از گرمی پرواز بی تابانه سوخت
پاسخ:
امید فال امن مجو از شرار من
کز برق نیتم اثر استخاره سوخت
گفتم ز سوز دل فکنم طرح مصرعی
مضمون به داغ غوطه زد و استعاره سوخت
پاسخ:

از عدم دوری‌، جهانی را به داغ وهم سوخت

محو دریا باش‌، ای‌گوهر! که ساحل آتش است

یک قلم چون تخم اشک شمع آفت مایه‌ایم

کشت ما‌چندانکه سیراب‌است حاصل‌آتش است

در شکنج زندگی می‌سوزدم یاد فنا

نیم بسمل را تغافلهای قاتل آتش است

می‌رویم آنجاکه‌جز معدوم‌گشتن چاره نیست

کاروانها خار و خس دربار و منزل آتش است

پاسخ:

بسکه امشب بی‌توام سامان اعضا آتش است

گر همه اشکی فشانم تا ثریا آتش است

بی‌تو چون شمعی‌که افروزند بر لوح مزار

خاک بر سرکرده‌ایم و بر سر ما آتش است

گریه‌گر شد بی‌اثر از نالهٔ ما کن حذر

آب ما خون‌گشت اما آتش ما آتش است

نیست جز رقص سپند آیینه‌دار وجد خلق

لیک بیدل‌کیست تا فهمدکه‌دنیا آتش است

پاسخ:

نیرنگ حیرتی نتوان یافت بیش ازین

پیچیده‌ام به پای خود اما رسن نی‌ام

بیچاره‌ای تظلم غفلت‌ کجا برد

افتاده‌ام به غربت و دور از وطن نی‌ام

عریانی از مزاج جنونم نمی‌رود

هر چند زیر خاک روم درکفن نی‌ام

بی‌فقر دعوی من و ما گم نمی‌شود

نی شد ز بوربا شدن آگه‌ که من نی‌ام

یاران ترحمی که درین عبرت انجمن

من رفتنم چو پرتو و شمع آمدن نی‌ام

سلام علیکم 

 

نهد درّ حسینی در میان کاسه های چشم

گر از خاک نجف از نو بریزد قالب ما را

 

مأجور باشید

 

پاسخ:
سلام

ممنون
شاعر؟ شعر کامل؟

محفوظ باشید ان شاءالله
پاسخ:
کیفیت گداز دل از می رساتر است
یک جرعه از قرابه ما هم چشیده رو
شاید ز ترک جهد به جایی توان رسید
گامی در این بساط به پای بریده رو
پاسخ:
دل سحرگاهی به‌گلشن یاد آن رخسار کرد
اشک شبنم برگ ‌گل را رخت آتشکار کرد
عالم بی‌دستگاهی‌ ناله سامان بوده است
هر که از پرواز ماند آرایش منقار کرد
بی‌تکلف بود هستی لیک فکر بد معاش
جامهٔ عریانی ما را گریبان دارکرد
دردسر کم بود تا تدبیر صندل محو بود
صنعت بالین و بستر خلق را بیمارکرد
پاسخ:
نی گداز دل به کار آمد نه ریزش های اشک
بی تو مشت خاک من بر باد رفت و گل نشد
در لباس قطره نتوان تلخی دریا کشید
مفت آن خونی که خاکستر شد اما دل نشد
پاسخ:
بی کسی بیدل چه دارد غیر تدبیر جنون
طرف دامانی نمی یابم گریبان می درم

سرگشتگی ذره ز خورشید عیان است

ای غافل حالم نظری‌ کن به جمالش

پاسخ:
یادمه غزل خوانی رو از شعرهای سایه و عراقی شروع کردم و بعد از چند سال غزل خوانی از شعرای مختلف و در سبک های مختلف می تونم بگم واقعا شیرین تر و دلنشین تر از غزل ها عراقی ندیدم
شاید این قدر دلنشینی به خاطر خاکساری و خضوعش در برابر عشق حق هست و این سطح از عرفان که به زیبایی در شعرهاش موج میزنه
به جرآت میتونم بگم تمام سبک ها و شیوه های غزل سرایی کسانی مثل حافظ و سعدی رو در خودش داره حتی با وجود اون خاکساری، رندی هم میکنه. و شاید بشه گفت استاد حافظ بوده همونطور که خود حافظ هم به نظرم در یکی دو جا بهش اشاره کرده.
گفتگوهاش واقعا شیرین و منحصر به فرد هستند و صدها زیبایی و شیرینی دیگه که میشه در غزلیاتش دید.

فقط میشه گفت اون شیرینی خاص سبک هندی یا سبک های دیگه که پر از استعاره و تشبیه هستند رو نداره که با توجه به سبکش طبیعی هست.
پاسخ:
ای دل از مهر رخ دوست چراغی به کف آر
کز خم زلف به راه تو شب تاری هست

عالم از شوخی عشق این همه توفان دارد
هر کجا معرکه ای هست جگرداری هست
پاسخ:
شغر با صدای محمدرضا قربانی +

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">