عطر یار

سحر به بوی نسیمت به مژده جان سپرم اگر امان دهد امشب فراق تا سحرم

عطر یار

سحر به بوی نسیمت به مژده جان سپرم اگر امان دهد امشب فراق تا سحرم

به بوی زلف تو دم می زنم در این شب تار
وگرنه چون سحرم بی تو یک نفس نرود...

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
۲۵ آبان۲۱:۲۱

بسم الله الرحمن الرحیم

 

می گویند اعتیاد بلای خانمان سوز است. نمی دانم شاید به این خاطر که هر کس که دچار چنین بلایی می شود هر آنچه دارد را در راه اعتیاد می گذارد. بگذریم به علتش کاری نداریم فقط منظور این بود که صحبت را از همین تشابه عبارات شروع کنیم.

حالا یک سوال، خانه مهم تر است یا خانواده؟ جوابش روشن است. اصل وجود خانه وابسته به خانواده است. ساده تر بگویم اگر خانواده ای نباشد وجود و عدم وجود خانه چندان اهمیتی ندارد. اگر خانواده نباشد کوچه و خیابان و جنگل و کوه و ... تفاوتی با خانه ندارند مگر در رفاه و مسائل مادی. اصلش این است که ضرورت نیاز به خانه از آنجایی احساس می شود که خانواده ای وجود داشته باشد.

پس اصل و اساس خانه به خانواده است. اما سوال بعد این که، اصل وجود خانواده چه اهمیتی دارد یا چه چیزی باعث اهمیت خانواده می شود؟ چه چیز باعث به وجود آمدن خانواده می شود؟ مهم ترین شاخصه یک خانواده چه چیزی هست؟

همین حالا چند دقیقه ای فکر کنیم که چه چیز باعث می شود وجود خانواده و داشتن خانواده را به نداشتن ش ترجیح بدهیم؟ اگر به ما بگویند از همین حالا باید از خانواده تان جدا شوید و به تنهایی زندگی کنید از چه چیز ناراحت می شویم؟ و به خاطر از دست دادن چه چیزهایی حسرت می خوریم؟

اولین چیزی که به ذهن می رسد محبت بین اعضای خانواده و اصل بودن در کنار یکدیگر هست. اولین حسرت شاید همان دلتنگی برای یکدیگر باشد. بعد از آن شاید از دست دادن رفاه و آسایش. اما خب این رفاه و آسایش در خانه دیگر و به دور از خانواده هم تامین می شود اگرچه که ممکن است کمی زحمتش بیشتر شود اما با این حال دست نیافتنی نیست.

پس اگر از ظواهر و مادیات وجود خانواده بگذریم _که وابستگی شان به خانه هست و نه خانواده_ تنها مسئله باقی مانده می شود وجود و حضور و ارتباط اعضای خانواده در کنار یکدیگر.

خب تفاوت بین اعضای یک خانواده با دیگر انسان های جامعه در چه چیزی است؟ چه چیز ارتباط بین اعضای یک خانواده را از ارتباط با دیگران متمایز می کند؟ صدق و راستی؟ اعتماد؟ وفاداری؟ گذشت؟ خب این ها همه درست اما تمام این ها ممکن است در جامعه و بین دیگر انسان ها هم شکل بگیرد. نمی شود؟ خب مسلما می شود اما همین که این چنین ارتباطی بین انسان ها شکل بگیرد آن گروه را از جامعه متمایز می شوند و کم کم ارتباط ها نزدیک تر می شود و نهایتش می شود ارتباط خانوادگی! یعنی آخرین مرحله و اوج این ارتباط می شود رفت و آمدهای خانوادگی و صمیمیت بیشتر و کم کم نزدیک شدن بعد مسافتی شاید و حتی همسایه شدن و ... .

پس وجود چنین صفاتی هست که ارتباط بین یک گروه از انسان ها را متمایز از ارتباط آن ها با دیگر اعضای جامعه می کند.

اما ریشه این صفات در چیست؟ چه چیز باعث می شود که انسان ها نسبت به یکدیگر صداقت، اعتماد، وفاداری و گذشت داشته باشند؟

زیاد بحث را طولانی نکنیم. ریشه و اساس به وجود آمدن این صفات محبت و عواطف انسانی ست. بماند که چه چیز باعث به وجود آمدن محبت و عواطف می شود که موضوع بحث ما نیست. (این بحث خودش از همه چیز مهم تر هست که در اینجا تا حدودی بهش پرداخته شده)

از تمام این صحبت ها تا به این جا خواستم به مقدمه بحث اصلی برسم یعنی محبت و ارتباط عاطفی بین انسان ها مبنا و اساس خانواده است و نتیجه اش در خانواده که باعث تمایز خانواده با دیگر اجتماعات می شود آرامش روحی و روانی و عاطفی برای اعضای آن است.

بدون شک زن (در تمام نقش ها به خصوص مادری و همسری) به دلیل قابلیت های روحی خدادادی عنصر اصلی و اساسی خانواده محسوب می شود.

 

بعد از این مقدمه طولانی بپردازیم به اصل موضوع یعنی همان بلای خانواده سوزی که به جان جامعه ما افتاده.

بلای خانواده سوز جامعه ما همین سبک زندگی غربی و فرهنگ غربی ست که عنان گسیخته و گاها با یاری و حمایت برخی مسئولین بی مسئولیت و روشنفکرمآب ها و شیفتگان غرب ترویج می شود. همین سریال ها و فیلم های ماهواره و اینترنتی و حتی داخلی، موسیقی و ... ، الگوهای ساختگی در انظار مردم، همین مد و لباس ها و مغازه ها و فروشگاه های هزار رنگ، همین بی بندوباری و رفاه طلبی و بی خیالی و ... است.

بلای خانواده سوز ما این هست که وقتی در کوچه و خیابان راه می رویم انواع و اقسام تلاش ها برای جلب توجه و نظر نامحرم را در ظاهر و حرکات و سکنات و گفتار و کردار زنان می بینیم. همین از کف پا تا سر و بلکه بالاتر از سر زن سرتاسر تبرج و جلوه سازی برای نامحرمان است. از لباس ها تنگ و رنگارنگ تا آرایش های آنچنانی، کفش و جوراب حتی! و ...

خلاصه که همه چیز به عکس شده و هر چیزی که مربوط به زنان باشد باید نهایت زیبایی و زرق و برق را برای جلب توجه داشته باشد. و دریغ از کسانی که چشم می بندند و اباحه گری می کنند. گاهی از یک جوراب تور یا یک کفش با جلوه و نما، یا یک لباس رنگی شروع می کنند اما همین قدم اول برای افتادن در گرداب کافی ست.

از این ظواهر که بگذریم می رسیم به این حضور پرشور صبح تا شب و بلکه کله سحر تا نصف شبی زنان در کوچه و خیابان ها! گاهی به بهانه خرید، گاهی یک گردش و رستوران و خوش گذرانی، گاهی کار، گاهی بودن در کنار دوستان، گاهی مسافرت های درون شهری و ... خلاصه هیچ بهانه ای هم که نباشد بهانه پوسیدن در خانه و آب و هواخوری همیشه هست!

و خدا می داند که این تبرج و خودنمایی چه ظلم و فسادی ایجاد می کند و چه انسان ها و خانواده هایی را نابود می کند. اولش از خودش شروع می شود که چشم بسته خود را کالای لذت طلبی نامحرمان و سودجویی سودجویان می کند. همان هایی که هر روز یک چیزی را در بین مردم مد می کنند تا پولی به جیب بزنند و ... .

 

بگذریم نمی دانم چه حکمتی ست که دختران و زنان به ظاهر محجبه هم گاها چشم بسته به دنبال این ها (البته نظریه ای هست که می گوید آن ها هم زمانی خوب بودند) می روند. همان که گفتم گاهی از یک رنگ و لعاب ساده شروع می شود، یا از یک کفش و لباس زیبا که جلب توجه کند یا یک قرار با دوستان در فلان پارک و ... .

خلاصه که با همان پک اول شروع می شود که یک وقتی چشم باز می کند که اگر بکند و می بیند در چنان غفلتی دست و پا می زند که توان برگشتن ندارد. یا همه چیز را از دست داده و یا معتاد این سبک زندگی شده و نمی تواند از آن دل بکند... . اگر یک روز به خوشگذرانی های غافلانه اش نپردازد افسرده می شود! اگر روزی برسد که با چند نفر نامحرم خوش و بش و بگو و بخندی نداشته باشد، آن روز صبح تا شب عصبانی و بد عنق می شود! اگر هفته ای بگذرد و در یک میهمانی آنچنانی شرکت نکند خمار می شود! اگر ماهی بگذرد و به یک مسافرت و خوش گذرانی درست و حسابی نرود احتمالا کارش به تب و لرز و داد و هوار می کشد و باید طبق روش های قدیمی دست و پای هوسش را با طناب ببندند! ...

 

مسلما در اطراف چنین زنی خانواده ای باقی نمی ماند. زنی که مدام خود را به نامحرمان عرضه کند و هر لحظه در پی پاسخ دادن به نیازهای نامحرمان و جلب توجه آن ها باشد دیگر توان و شور و نشاطی برای پاسخ گفتن به نیازهای اعضای خانواده خود را ندارد و بعد از آشفتگی روحی و عاطفی خود، خانواده خود را نیز آشفته و بیمار می کند.(تا جایی که خانواده و همسر و فرزندان خود را هم می فروشد!)

 

آن طرف قضیه هم احتمالا مردی هست که با هوسرانی ها و بی توجهی به خانواده خود زمینه را برای از هم پاشیدگی خانواده خود فراهم می کند.

نتایح این سبک زندگی می شود بی توجهی به خانواده و عقده ها و مشکلات روحی، روانی و عاطفی اعضای آن خانواده. بماند که زنان مربیان نسل های آینده خود هستند و با این روش تربیتی جامعه آینده خود را هم نابود می کنند.

ریشه اش هم قبل از این تبرج ها از کنار گذاشتن حیا و عفت و غرور زنانه در مقابل نامحرمان شروع می شود. از این که زن خود را برای جلب توجه (جلب نظر هم در نهایت برای جلب توجه است) نامحرم عرضه می کند. به هر شکلی که باشد، حتما و لابد با جلب نظر و نگاه نامحرم نیست. هر عملی که هدفش گم شود. گاهی یک تلفن، پیامک، نظر گذاشتن در وبلاگ ها، گاهی حتی برخی نوشته ها در همین وبلاگ ها و ... .

 

+ با وجود تمام کینه ای که نسبت به این سبک زندگی داریم به خاطر ظلم و فسادی که در جامعه ایجاد می کنه، همین که یک مقدار به ریشه مشکلات بازیگرای این سبک زندگی فکر کنیم می بینیم که بیشتر از هر چیز مستحق دلسوزی و ترحم هستند همون طور که یک فقیر و مستضعف مالی نیازمند کمک و دلسوزی هست. البته دلسوزی اهل دل نه امثال من نوعی که خودم از همه مستضعف ترم..

+ در این مواقع هست که آدم دعا می کنه به جون اون مادرها و زنان و دخترانی که حقیقتا با حیاء و خانواده داری خودشون جهاد می کنن.

+ این جمله آخر بنده جسارتی به خواهران گرانقدر نباشه. الحمدلله این وبلاگ نویس های اطراف ما از جنم همین پی نوشت دوم هستند. منظور وبلاگ های معلوم الحالی هستند که خودتون هم می دونید الی ماشاءالله زیادند.

+ بخوانید : سوزان تر از اسید!

+ ببخشید طولانی شد.

+ خدا خودش ما رو از همه گمراهی ها حفظ کنه ان شاءالله...

سر گشته | ۲۵ آبان ۹۳ ، ۲۱:۲۱

بلای خانمان سوز

بلای خانواده سوز

حجاب

حیاء

خانواده

زن

سبک زندگی

فرهنگ غربی

نظرات  (۱۴)

دعوتید: http://nemalone-fi-taatellah.blog.ir/
۱۴ آذر ۹۳ ، ۱۷:۴۳ بــُگــذار گـمنــامـ بمـــانـَـم
حق...
باید خیلی ریشه ای کار کرد...
۰۶ آذر ۹۳ ، ۰۱:۱۰ پلڪــــ شیشـہ اے
برای اینکه سیاه نمایی نکرده باشم

منظور اوضاع جهانی بود، نه اوضاع داخلی کاملاً
پاسخ:
مسخره ترین چیزها همین خط و مرزهای موهومه
۰۶ آذر ۹۳ ، ۰۱:۰۳ پلڪــــ شیشـہ اے

اول اینکه روون نوشته بودید. یادداشت نویس خوبی هستید.
یک بزرگواری که خاطرم نیستند می گفتند خوبه که ما شب قدر و ایام محرم و خون شهدا و دعای رهبر و ... رو داریم وگرنه سنگ توی عالم روی سنگ بند نمی شد، با این اوضاع مون
پاسخ:
سلام علیکم، تشکر
موالی ... بکم ینزل الغیث و بکم یمسک السماء ان تقع علی الارض...
۳۰ آبان ۹۳ ، ۲۳:۴۸ بــُگــذار گـمنــامـ بمـــانـَـم
حق ...

دارو ، راه درمان ، پزشک معالج باید دست به کار بشوند
پاسخ:
همه اش همت خود ماست
حرف دل زدی برادر
پاسخ:
ممنون از لطف شما
به طور قطع نمیتونم بگم نچ ولی خب با کمی تردید میگم نچ! نچشیدم!

فقط قبلش صبر کن من خودم رو پرت کنم تو حوض وسط گوهرشاد!!!
پاسخ:
عجب

گوهرشاد بسته ست. اما اون حوض های صحن جامع هست راحت باش:)
نچشیدم! آی دونت نو!

مسئول اتصالات شما بودی رو نمیکردی؟! نچ نچ نج :))
پاسخ:
یعنی طعم فلسفه در همین حد و اندازه خودمون هم نچشیدی که ببینی شیرینه آیا؟! عرفان هم در همون حد کمش؟!
بعله بیا ببرمت پنجره فولاد وصلت کنم!!
شما هم رسیدی به اینکه فقط عرفان؟!!!!!
اصولا عرفان و عارف از دور خیلی ترسناکه! فلسفه نیز.

دعا کن ما وصل بشیم به جایی...
پاسخ:
فقط عرفان که نه ولی عرفان آره!
در عین ترسناکی فوق العاده شیرینه، نه؟

بیا اینجا خودم وصلت می کنم یه جایی ...!
اصلا وقتی مینوشتم،قسمت غیرت تو ذهنم کم رنگ تر از محبت به محارم بود!


+جاهل هم مقصر و قاصر داریم
نظر ما اینه که اکثر این افراد یا نمیدونن یا یادشون رفته!!


+متن نظر آخر در ارتباط با حرف های بجا و صحیح شما نبود
اصولا با حرفاتون موافقیم
پاسخ:
به من هم باشه نظرم همین هست که شما میگید. اون توجه هم که نوشتم منظورم همین بود.

بله درست می فرمایید. اما به نظرتون جهل در جامعه اسلامی که این همه علماء و روحانیون در اون هستند بهانه خوبی ست؟ اینجا دیگه به نظرم بیشتر کم لطفی خود شخص هست که نمیره دنبال حق.
با همه این تفاسیر انسان هست و مسئولیت در مقابل اعمال.

بله اون که شکی نیست! کلا وبلاگ ما منتقد نداره!! هر کی میاد اینجا حساب میبره!!!
اصلا اینجا فقط ”زن” مطرح نیست که تموم اشکالات به زنان وارد شده
تو این اتفاق و تو بی حجابی و بی حیایی زنان بنده نقش مردان رو کمتر از زنان نمیدونم!
مردان هم خیلی مقصرن تو این بی حیایی
همین برادرا و پدرا و عمو ها و دایی ها و پدر بزرگای یه دختر مقصرن تو این بی حجابی و بی حیایی و تبعات بعدش
اینه که بیان صورت مساله الزاما به معنی نیست که مشکل صرفا با اجزای همین مساله حل میشه!!
....
پاسخ:
هر کس در هر جایی که اشتباه بکنه در همونجا مقصر هست!
اگر مرد بی غیرتی بکنه حتما مقصر هست اما بی غیرتی مرد مانع عقل و اختیار زن نیست! پس زن هم بخاطر عمل خودش مقصر هست و اینجا هم هدف اشاره به همین قسمت هست و نه جوانب دیگه موضوع.
البته مسئله فقط بی غیرتی نیست که بی توجهی به محارم و توجه به نامحرم هم مشکل ساز است.
اما صددرصد حرف شما تایید است از این نظر که هیچ مسئله و مشکل اجتماعی رو نمیشه فقط از یک منظر نگاه کرد و حتما جوانب مختلف زیادی داره.
میخند؟! :)
از دو جنبه ی متفاوت گفتم
تیکه ی اول از نظر علمی بود و تیکه ی دوم نظر شخصی! این شد که از یک نظر نامطمئنم و از یک نظر تقریبا مطمئن :)

عالم چیست! انسان چیست! دقیقا به کجا میخواد برسه! و هزار تا سوال دیگه مثل این تا تهش برسه به این سوال که زن کیه و چیه و میخواد چی کار کنه!!
پاسخ:
نه! کی خند؟:)

چه سوالای سختی. نمی دونم اما به نظرم چاره کار خواندن و گوش دادن مطالب عرفانی باشه یا این که مستقیما بری پیش یک عالم همین سوالا رو ازش بپرسی و ما رو هم در جریان بذاری که زکاتت رو داده باشی!
اون قسمت که گقتی خانوما میگن پوسیدیم؟ اون قسمت! اون قسمت رو خیلی پسندیدم! نمیدونم حرفت درست باشه یا نه ولی خب هیلی وقت بود این حرف رو نشنیده بودم. حرفیه که بنظرم خیلی درسته اما خب مسئله ی زنان یه مسئله ی فرع بر خیلی چیزهاست و من تا اون خیلی چیزها رو نتونم حل کنم راجع به مسئله ی زن هم نمیتونم خیلی متقن حرف بزنم و الا حتما تاییدیه ی محکمی بر نوشته ات خصوصا اون قسمت"پوسیدیم" میزدم :)
پاسخ:
"نمیدونم حرفت درست باشه یا نه ....... حرفیه که به نظرم خیلی درسته ...."!
مثلا چه چیزهایی؟
سلام.
امروز میگفتن: ارتباط در جامعه اسلامی اینطوری تعریف شده که جدای از جنسیت رفتار بشه با طرف مقابل
البته اینجا بحث ضرورت هم پیش میاد که حق با شماست در باره ی نوشته های همین دنیای مجازی حتی

یاد عروسک خیمه شب بازی میوفتم
فرهنگ ما رو خیلی راحت تعییر دادن
خیلیامون هم اصلا نه متوجه هستیم و نه میفهمیم که بازیچه دست سیاست گذرای فرهنگی شدیم
فقط بازیگر یه نقش پوشالی شدیم که هدف نداره به قول شما

البته که تموم این موترد و موارد دیگری در افزایش طلاق جامعه نقش دارن
یکیش هم نفهمیدن این که اصلا برا چی ازدواج میکنیم و شناختی از ساختمان و بنیان خانواده نداریم
این میشه که زمینه این بی بند و باری ها که نوشتین رونق میگیره
واقعا هم خوش به حال این مادرا و بانوان جهاد گر
ان شاالله ما هم بتونیم و یاد بگیریم انجام وظیفه درست رو
پاسخ:
سلام علیکم

ارتباط سالم بین دو جنس مخالف به همین شکل هست که در این ارتباط به هیچ وجه مسئله جنسیت دخیل نباشه (از قول آقای رحیم پور)

سیاست گذاری هم خودش بازیچه دست سرمایه داری ست. یکی از وحشتناک ترین آمارهایی که تا به حال دیدم آمار صنعت پورنوگرافی هست!

حق.. شدیدا نیاز به کار فرهنگی هست.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">