بسم الله الرحمن الرحیم
فاصله خوشبختی تا سرخوشی در نظر خیلی کم است..
گاهی فاصله اش به اندازه خریدن دل یک نیازمند است تا خریدن هوی و هوس نفس، تا خریدن موبایل جدید، ماشین جدید، خانه جدید و لوازم جدید ...
گاهی به اندازه دیدن منزل و ماشین لوکس و انواع لوازم لوکس و گران قیمت دیگر است و چشم بستن بر مستحق و نیازمند و ...
دیدن پول و ثروت و ندیدن شرف و مردانگی
دیدن صورت است و ندیدن چهره زیر نقاب
دیدن خنده های غافلانه و ندیدن آرامش و بهجت قلبی ست
گاهی به اندازه شب تا صبح را به عیش و هوس گذراندن است تا راز و نیاز و نجواهای عاشقانه
فاصله خوشبختی تا سرخوشی همین چیزهای عادی هست که هر روز می بینیم و نمی بینیم..
فاصله عشق و غفلت یک چشم بر هم زدن بیشتر نیست. چشم بر عشق بستن و اسیر غفلت شدن همه اش آنی بیشتر نیست
فاصله اش می شود دیدن ظاهر و بی تفکر گذشتن از ظاهر
اما فاصله نتیجه این یکی تا دیگری خیلی بیشتر از حد تصور ماست.. آن وقت فاصله اش می شود به اندازه آبروداری در نظر اهل دنیا و آبروداری پیش آبروداران الهی...
فاصله اش می شود بهجت و نشاط درونی تا حزن و اندوه اگرچه یکی ظاهرش بشود خنده و خوشی و دیگری بشود اشک و غم
فاصله خوشبختی و سرخوشی فاصله عشق و وصال است تا فراق یار...
پای عهد عاشقی ماندن تا اسیر نفس شدن
فاصله اش فاصله ازل تا ابد است با چند لحظه ای گذرا از عمر دنیا
خودمانی تر بگویم متنفر شده ام از نسخه های خوشبختی که هر روز به خورد ما می دهند.. نسخه های سبک زندگی که در آن ها تنها هدف و فضیلت و خیر و سعادت و ... همه اش در رفاه بیشتر خلاصه می شود و متعاقب آن در ثروت اندوزی و تمام مصیبت ها هم از همین لعنتی شروع می شود..
آن چنان این نسخه را عمومی کرده اند که هر جا می رویم اثری از گندش هست! خیلی از کسانی را که نخواهند را هم خواه ناخواه اسیرش می کنند.
با خودم فکر می کنم مگر من چقدر فرصت دارم که جوانی و اصل سرمایه خودم را بگذارم پای این سبک زندگی؟ مگر گذر این چند سال جوانی چقدر به چشم می آید؟ بعدش هم که دیگر کار از کار گذشته و به همین سادگی ها انسان قدرت اصلاح خود را ندارد..
دلم می خواهد پشت به همه دنیا و اهل دنیایی بکنم که برایم نسخه های این چنینی می پیچند و خودشان را عقل تمام می دانند.. از تجربه ها و سختی ها و مشکلات خودشان می گویند که مثلا آینه عبرت ما بشود، اما نمی بینند و نمی دانند که مشکل اصلی شان جای دیگر بوده و هست یا شاید هم می دانند و خوشی چند روز دنیا زیر دندانشان مزه کرده و مست رفاه و خوشی دنیا شده اند.. یاد حدیثی از پیامبر (ص) افتادم: براستی که من از فتنه و آزمایش راحتی بر شما بیمناکترم تا آزمایش سختی ؛ شما به آزمایش سختی امتحان شدید و صبر کردید اما دنیا شیرین و خوش منظر است.
شک ندارم که یک روزی حسرت تک تک لحظاتی را می خورم که پای چنین هدفی حرام کرده ام. پناه بر خدا از دوستان و خیرخواهان احمق! همان هایی که خیر و شر را از هم تشخیص نمی دهند و می خواهند زورکی خیرخواه دیگران شوند!
نمی دانم مشکل از کجاست که این طور اسیر دنیا و سبک زندگی های دنیا مدارانه شده ایم! واقعا چرا؟
فقط همین را می دانم که همه اش از یک لحظه غفلت و اباحه گری شروع می شود ... پناه بر خدا از عاقبتش
+ این سخنرانی تلنگر بسیار خوبی هست، اون دوستانی که فرصت دارند ان شاءالله استفاده کنند: سخنرانی آیت الله جرجانی
+ بخوانید : سوزان تر از اسید!
واقعا نمیدونستم باید چیکار کنم
چه جوری بگم
اصلا بگم ،نگم
من هر وقت میخوام امر به مهروف و نهی از منکر کنیم این شیطان رجیم خیلی موش میدویونه
اون موقع نمیدونستم باید چیکار کنم،خیلی هم این پا و اون پا کرد ولی چیزی نگفتم
ولی الان ک فکر میکنم میبینم باید تذکر میدادم
شما فکر کنید همه مردا و زنایی که از کنار بی حجاب رد میشن تذکر بدن که دنیا گلستان میشه!!
مضیقه برا اینکه دوست ندارم به زحمت بیوفتین برای جواب دادن
و خب ما هرچی بنویسیم شما خودتونو ملزم به پاسخ دادن میکنید
در هر صورت خیلی ممنونم
مطلب زیادی یاد میگیریم از اینجا
جزاک الله خیرا