عطر یار

سحر به بوی نسیمت به مژده جان سپرم اگر امان دهد امشب فراق تا سحرم

عطر یار

سحر به بوی نسیمت به مژده جان سپرم اگر امان دهد امشب فراق تا سحرم

به بوی زلف تو دم می زنم در این شب تار
وگرنه چون سحرم بی تو یک نفس نرود...

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
۰۲ فروردين۲۱:۵۵

بسم الله الرحمن الرحیم

وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ

و قطعا شما را به چیزى از [قبیل] ترس و گرسنگى و کاهشى در اموال و جانها و محصولات می ‏آزماییم و مژده ده شکیبایان را [همان] کسانى که چون مصیبتى به آنان برسد می ‏گویند ما از آن خدا هستیم و به سوى او باز می ‏گردیم. (آیات 155 و 156 سوره بقره)

 

حاج آقا می گفتند این که ما برای خدا هستیم کافی هست که ساکت بشیم و دست از شکایت برداریم و این که به سوی او باز می گردیم کافی ست تا قانع بشیم و خوشنود. وقتی به حرف شون و این کلام قرآن فکر کردم یک آن آرامش و سکینه تمام وجودم رو گرفت.

حاج آقا آیت الله حائری بودند...

سر گشته | ۰۲ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۵۵