عطر یار

سحر به بوی نسیمت به مژده جان سپرم اگر امان دهد امشب فراق تا سحرم

عطر یار

سحر به بوی نسیمت به مژده جان سپرم اگر امان دهد امشب فراق تا سحرم

به بوی زلف تو دم می زنم در این شب تار
وگرنه چون سحرم بی تو یک نفس نرود...

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

۳ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

۲۱ اسفند۱۸:۱۲

البتّه بعضی از بزرگان ما هستند که اینها رأی آوردن و نیاوردنشان، هیچ مِساسی به شخصیّت اینها پیدا نمیکند. بعضی هستند که مجلس خبرگان از حضور آنها بهره‌مند میشود، نه آنها از حضور در مجلس خبرگان. امثال جناب آقای یزدی یا جناب آقای مصباح، کسانی هستند که وقتی در مجلس خبرگان حضور داشته باشند، مجلس وزانت بیشتری پیدا میکند. نبودن اینها در مجلس خبرگان، به اینها هیچ‌گونه ضرری نمیزند. بله، برای مجلس خبرگان نبودن اینها خسارت است. شخصیّت برجسته‌ی اشخاص به معنویّات آنها، به داشته‌های معنوی آنها، به سرمایه‌های معنوی آنها است.

خیلی ها در این سال ها نسبت به آیت الله مصباح توهین و لجن پراکنی کردند. بعضی به عمد و با شناخت این کار را کردند و بعضی بازی خوردند و بواسطه ی حرف فلان شخص و فلان گروه این عمل را انجام دادند و متاسفانه عده ای هم توسط دشمن و رسانه های دشمن بازی خوردند.

وقتی هم صحبت از تکریم و تمجید آقا در مورد ایشان می شد می گفتند ملاک حال فعلی افراد است. خب این هم حال فعلی ایشان و ان شاءالله حالا همه متوجه منزلت و مقام ایشان باشیم.

برای این حرف هم که ملاک حال فعلی افراد هست هم جواب بوده و هست. بله ملاک حال فعلی افراد هست ولی دقت کنیم اگر آقا از فلان شخص تعریفی کردند و آن شخص بعدها دچار لغزش و خطایی شد آن خطا را هم گوشزد کردند. این طور نبود که به خاطر حال آن زمان تمجید پای همان حرف شان بمانند. گوشزد خطا و اشتباهات هم همیشه از طرف ایشان بدون نام بردن از شخص بوده و هست برخلاف جایی که تمجید می کنند که به طور معمول اسم می آورند. اما آیا درباره ی آیت الله مصباح این طور بود که بعد از آن تمجید جایی از عمل و حرف ایشان انتقاد کنند؟

 

پریروز اینجا روایتی نوشتم. البته منظور از روایت روشنه ولی دقت کنید در کلام حضرت آقا و بعضی از مسئولین و اختلاف نگاه ها. الان در کشور دقیقا کسانی رو داریم که بر خلاف تذکرات پیاپی آقا درباره ی نفوذ و جنگ فرهنگی و اقتصادی و ... و دقیقا مطابق روایت طوری حرف می زنند و تبلیغ و رفتار و عمل می کنند که انگار هیچ جنگی وجود نداره. هنوز خیلی از صحبت های صریح این آدما تو گوشم هست. همون هایی که آقا گفتند چهره ی امریکا رو بزک می کنند و ... .

حواسمون باشه این ها با مردم و ملت می خوان کاری بکنند که بشن مثل مردم کوفه و کسانی که امام علی علیه السلام در موردشون چنین گفته.. میخوان روحیه ی جهاد و انقلابی گری رو از بین مردم و به خصوص جوان ها از بین ببرند. حالا گاهی واقعا نفوذی دشمن هستند و گاهی صرفا دنبال منافع زودگذر خودشون در فلان مقام و جایگاه سیاسی و اقتصادی و ... .

 

پی نوشت: سخنان دیروز آقا خیلی مهم و کلیدی بود. تکلیف خیلی حرف ها و شبهات و ... رو روشن کردند.

+ شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها رو تسلیت عرض می کنم:

صدق رسول الله

مصیبت علی علیه السلام

برگ ریزان

وای و ویل!

۳
سر گشته | ۲۱ اسفند ۹۴ ، ۱۸:۱۲
۰۷ اسفند۰۰:۵۸

بسم الله الرحمن الرحیم

  

داشتم فکر می کردم که اگر قرار باشه از دنیا برم چه کارهایی می کنم؟

اداء قرض و دین مادی و معنوی که با دیگران داشتم یعنی حلالیت طلبیدن و اداء دیون مادی، اداء دیون مادی و معنوی که با خدا داشتم یعنی شاید خمس و زکات و نماز و روزه و ...، استغفار، نوشتن وصیت و ... .

  

بعد با خودم گفتم اگر فرصتم بیشتر بود چطور؟ چه کارهایی می کنم؟

یک کمی گیج شدم ولی با خودم حساب کردم که باید کاری رو بکنم که بیشترین ارزش رو برای اون دنیام داشته باشه. اما چیزی به ذهنم نرسید.

گفتم بستگی داره چه قدر وقت داشته باشم. مثلا شش ماه اگر باشه شاید فقط بیشتر به عبادات و معنویات بپردازم و استغفار و همین1.

  

گفتم حالا فرض کن فرصتت بیشتر از این ها باشه اون موقع چی کار می کنی؟

اگر فرصت بیشتر باشه که میشه شبیه وضعیت همین حالا! خب الان چه برنامه هایی برای زندگی دارم؟ مثلا کار و ازدواج و تشکیل خانواده و شاید تحصیلات حوزوی و کار فرهنگی و خلاصه هر کاری که برای یک زندگی مومنانه و برای بندگی خدا توصیه شده ... .

  

وسط همین سوالها یک لحظه به سوال اول و جایی که این فکرها شروع شده بود فکر کردم. "قرار باشه از دنیا برم"!؟ مگه قرار نیست؟

  


1. هر وقت گیر می کنم میگم نهایتش میرم پیش استادم و از ایشون سوال می پرسم تا راهنمایی کنند. باید خیلی قدردان ایشون و علم و ولایت شون باشم.

+ وای به حالم که چقدر غافلم از خودم و از مرگ..

۰
سر گشته | ۰۷ اسفند ۹۴ ، ۰۰:۵۸
۰۶ اسفند۰۰:۵۱

بسم الله الرحمن الرحیم

 

متاسفانه می بینیم که مثل انتخابات گذشته یک جوی بین خیلی ها ایجاد شده که من به فلانی رای میدم اگرچه قبولش ندارم ولی می ترسم بدتر از اون رای بیاره و به همین خاطر از اصلح خودم میگذرم.

دوستان خواهش می کنم دقت کنید مسئله ی وظیفه مطرح هست نه نتیجه. ما باید صرفا به وظیفه ی خودمون که انتخاب اصلح هست عمل کنیم و تحت تاثیر جوی که گاها عامدانه در جامعه ایجاد میشه قرار نگیریم.

هیچ کس با هیچ دلیل و برهانی نمی تونه به قطع و یقین بگه که فلانی رای نمیاره پس بهش رای ندید و بیاید به اصطلاح دفع افسد به فاسد کنید.

به فرض هم که به خاطر رای به اصلح بدترین شخص رای بیاره و حتی شخص به اصطلاح صالح هم رای نیاره اون وقت کسی که به اصلح رای داده می تونه بگه من حجت دارم ولی اونی که به صالح یا شخص دیگه ای رای داده چه حجتی داره؟ اگر چنین بشه کسی که به اصلح رای داده مقصر نیست. دقت کنید کسی مقصر هست و مورد بازخواست و عتاب قرار میگیره که به غیر اصلح رای داده.

مسئله ی تکلیف گرایی هست نه هیچ چیز دیگه و دقت کنید که نباید تحت تاثیر جو و فضاهای خاص از تکلیف و وظیفه ی خودمون عدول کنیم.

 

اینجا رو هم مطالعه کنید. مخصوصا سوال آخر.

+ منظور و مخاطب من شخص خاصی نبود. چند موردی رو تو وبلاگ های مختلف و با اشکال مختلف دیدم و خواستم اینجا بنویسم که اگر بحث و شبهه ای هم هست یا بنده نظرم رو اصلاح کنم یا شبهه برای دیگران حل بشه.

۸
سر گشته | ۰۶ اسفند ۹۴ ، ۰۰:۵۱