عطر یار

سحر به بوی نسیمت به مژده جان سپرم اگر امان دهد امشب فراق تا سحرم

عطر یار

سحر به بوی نسیمت به مژده جان سپرم اگر امان دهد امشب فراق تا سحرم

به بوی زلف تو دم می زنم در این شب تار
وگرنه چون سحرم بی تو یک نفس نرود...

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

۳ مطلب در مهر ۱۳۹۲ ثبت شده است

۳۰ مهر۰۰:۵۵

اندوهگنی چرا؟ عراقی

مانا که ز جفت خویش طاقی

غمگین مگر از فراق یاری؟

شوریده مگر ز اشتیاقی؟

خون خور، که درین سرای پر غم

با هجر همیشه هم وثاقی

یاران ز شراب وصل سر مست

مخمور تو از شراب ساقی

ناگشته دمی ز خویش فانی

خواهی که شوی به دوست باقی؟

جان کن، که نه لایق وصالی

خون بار، که در خور فراقی

چون درخور وصل نیست بودت

ای کاش نبودی، ای عراقی

سر گشته | ۳۰ مهر ۹۲ ، ۰۰:۵۵
۲۸ مهر۱۷:۵۰

این مطلب رو فی البداهه و صرفا با افکاری که از قبل تو ذهنم بود نوشتم بنابراین حتما نیاز به انتقاد و اصلاح داره و خیلی خوشحال میشم دوستانی که می خونند اشکالات بحث رو به من گوشزد کنند.

ببخشید که مطلب یه مقدار طولانی شد.

اگر فرصت یا حوصله خوندن نداشتین توصیه می کنم حتما سخنرانی آخر متن رو دانلود کنید و گوش بدین. می ارزه..

سر گشته | ۲۸ مهر ۹۲ ، ۱۷:۵۰
۰۳ مهر۱۳:۱۵

خدایا همیشه بر آن بودم که تو را نه به طمع بهشت و نه از خوف دوزخت بپرستم بلکه خدایا به عزت و جلالت سوگند می خواهم تو را عبادت کنم تنها چون تو شایسته ستایشی و پرستش فقط زیبنده ی توست و این همان حقیقتی است که عقل و فطرتم بر آن گواهی می دهند.

آرزوی همیشگی من این بود که معشوقا مرا در بستر مرگ نمیرانی بلکه توفیقم دهی تا جسم را یعنی بالاترین سرمایه مادیم را نثارت نمایم و آن کس که تو را شناخت جان را چه کند.

خدایا با این که رسیدن به وصالت و شهادت در راهت بزرگترین مطلوب زندگیم بود و با این که شهادت رو همیشه آرزو داشتم ولی هیچ گاه از تو نخواستم که برای رهایی از این دنیا و برای فرار از مسئولیت و گریز از درد و رنج انسانساز زندگی، هم اکنون شهادت را نصیبم نمایی. خدایا من مومن بودم که برای پیاده نمودن اسلام و در راه حقیقت و در جهت نابودی ظلم و برقراری حکومت الهی آن قدر مصائب و مشکل ها و مسئولیت ها و تعهدها وجود دارد که حتی اندیشه شهادت نیز اگر در جهت فرار از این مشکلات باشد منکوب و مکروه است، خودخواهی است و زیر پا نهادن وجدان است. من در راه تو ای خدا قدم نهادم و بار سنگین مسئولیتی را که بر دوشم احساس کردم پذیرفتم و در این راه از شهادت استقبال نمودم ولی هیچ گاه آن را آرزو نکردم.

شهید علی اکبر کفش کنان سمت راست تصویر

سر گشته | ۰۳ مهر ۹۲ ، ۱۳:۱۵