عطر یار

سحر به بوی نسیمت به مژده جان سپرم اگر امان دهد امشب فراق تا سحرم

عطر یار

سحر به بوی نسیمت به مژده جان سپرم اگر امان دهد امشب فراق تا سحرم

به بوی زلف تو دم می زنم در این شب تار
وگرنه چون سحرم بی تو یک نفس نرود...

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

۸ مطلب در تیر ۱۳۹۲ ثبت شده است

۲۸ تیر۰۱:۴۶

قسمتی از مصاحبه زن مسلمان شده ژاپنی با تسنیم

دوست دارم به مقام معظم رهبری «آقا» بگویم

 

اتسوکو که به مقام معظم رهبری علاقه زیادی دارد درباره اینکه چرا ایشان را مانند ایرانی ها «آقا» و نه رهبر خطاب می کند می گوید: من اول نمی‌دانستم چرا مردم به ایشان آقا می گویند از شوهرم پرسیدم آقا کیست گفت یعنی رهبر و من دوست داشتم به ایشان آقا بگویم چون احساس عزیزی و نزدیکی به ایشان می کنم.

وی سه سال است که در ایران زندگی می‌کند اما معتقد است رابطه اش با والدی بهتر شده و علیرغم ندیدنشان در این سه سال، هر هفته با آنها تماس تلفنی دارد. اتسوکو می‌گوید: ایران دو مرز دارد: مرز معنوی و مادی. هر کسی که به دنبال حقیقت باشد، در مرز معنوی ایران قرار می‌گیرد و «آقا»، رهبر تمام این افراد است.

۳
مجتبی مرادی | ۲۸ تیر ۹۲ ، ۰۱:۴۶
۲۶ تیر۱۹:۴۸

کلیپ اول


دریافت

کلیپ دوم

۰
مجتبی مرادی | ۲۶ تیر ۹۲ ، ۱۹:۴۸
۲۴ تیر۰۲:۱۲

امام رضا(ع) در کلامی شریف و البته طولانی از امام سجاد‌(ع) نقل می‌فرمایند: اگر دیدید کسی اهل نماز و روزه است، گناه نمی‌کند و کارهای خوب هم انجام می‌دهد، عجله نکن، گولش را نخور، ممکن است عُرضۀ گناه کردن نداشته باشد.

بعد می‌فرماید: اگر کسی عرضۀ گناه کردن داشت، اما گناه نمی‌کرد، آرام باش، فریب نخور، ممکن است گناهی را ترک می‌کند، اما مرتکب گناه دیگری می‌شود. زیرا شهوات مردم مختلف است؛ یکی شهوت مال دارد، اما شهوت جنسی ندارد، یکی شهوت جنسی دارد، اما حرام نمی‌خورد.

 

سپس می‌فرماید: اگر کسی هیچ گناهی نکرد، عجله نکن، گولش را نخور، ممکن است عقل درست و حسابی نداشته باشد. بعد می‌فرماید: اگر کسی عقل درست و حسابی هم داشت، فریب نخور، ببین آیا هوای نفسش مسلط بر عقلش است، یا عقلش مسلط بر هوای نفس است؟

 

حضرت در انتهای بحث مثال می‌زند و می‌فرماید: مانند کسی که حبّ‌مقام دارد، یک دفعه‌ای با یک هوس و هوای حبّ‌مقام، کلّ مراتب ایمانی قبلش را نابود می‌کند. حدیث عجیبی است. امام علیه‌السّلام در ادامه می‌فرماید وقتی به چنین آدمی می‌گویی: «إتَّقِ الله»؛ از خدا بترس، ناراحت می‌شود. «اَخَذَتهُ العِزَّة»؛ به غرورش برمی‌خورد، می‌گوید «به من می‌گویی با تقوا باشم؟ تا حالا کسی از من گناه ندیده.» بعد امام(ع) می‌فرماید: اینها دیگر آدم هم نمی‌شوند و دچار لعن خداوند می‌شوند.

( وسائل الشیعه، ج 8، ص 317(

 

۵
مجتبی مرادی | ۲۴ تیر ۹۲ ، ۰۲:۱۲
۲۴ تیر۰۱:۱۲

واژه شناسی  کلمه  سبک :

در تعریف سبک، پایداری به معنای گرایش به یک الگو و تیپ رفتاری است که نسبت به تغییر، مقاوم است و حتی اگر ظاهر رفتار فرد در موقعیت‌های مختلف به ظاهر متفاوت به نظر برسد اما معرف یک شیوه نسبتاً پایدار در مواجه با مسائل زندگی است که ممکن است با تظاهرات متنوع تجلی کند.

اما چگونه می توان سبک زندگی اسلامی را شناخت ؟ چگونه می توان آن را به گونه ای مطرح کرد تا جامعه بتواند آن را استفاده کند؟

در مطلب قبل به منبع استخراج سبک زندگی اسلامی اشاره شد.

 چطور می توان استخراج کرد و چگونه می توان سبک زندگی را اجرایی کرد؟

مقام معظم رهبری در همان سخنرانی خود در خراسان شمالی مسئولیت این بخش از سبک زندگی را به دانشگاهیان و حوزویان محول می کند و از آن ها می خواهدکه با تحقیق و پژوهش این بار را به دوش بکشند.

سبک زندگی را می توان با استفاده علوم انسانی اسلامی در جامعه پیاده کرد زیرا زمانی که بخواهیم یک الگوی اسلامی را به عنوان سبکی برای زندگی مردم تبدیل کنیم نیاز به تغییر نوع جهان بینی و بینش عموم جامعه است و این نیزمستلزم تحقق خواسته ی و مطالبه ی دیگر رهبری از جامعه ی نخبه و دانشگاهی و حوزوی جامعه است و قطعا این تحول زمانی روی می دهد که خوراک فکری که در دسترس نخبگان و عناصر تاثیرگذار جامعه تغییر پیدا کند و این جز با اسلامی کردن علوم انسانی تحقق پیدا نمی کند. و اسلامی کردن علوم انسانی نیاز مند تحول در حوزه و ایجاد رابطه موثر بین حوزه و دانشگاه و تولید محتوای حوزه برای دانشگاه است..

 

۰
مجتبی مرادی | ۲۴ تیر ۹۲ ، ۰۱:۱۲
۲۰ تیر۰۰:۵۲

 

سبک زندگی بخش سخت افزاری هرتمدنی که پشتوانه ای از نظر ایدئولوژیک داشته باشد را تشکیل می دهد. سبک زندگی به معنای چگونه زیستن افراد یک جامعه در محیط اجتماع خود است. آنجا که سبک زندگی از یک جهان بینی خاص پیروی کند می توان ویژگی های آن سبک زندگی را براساس وویژگی های آن جهان بینی بررسی کرد.

اما زمانی که می خواهیم برای سبک زندگی ویژگی ها و مولفه هایی را ترسیم کنیم و آن ها را معین کنیم و بدانیم که در الگوی پیشرفت جامعه و تعالی چه نوع سبک زندگی را باید ترویج داد.

سبک زندگی ایرانی اسلامی نیز مولفه هایی دارد که گزیده ای از آن ها را مقام معظم رهبری در سخنرانی که در جمع جوانان خراسان شمالی تبیین کردند ایشان بزرگترین آفت سبک زندگی را تقلید کورکورانه از غرب دانستند و تاکید کردند نکند که ما هم دوباره راه آن ها را برویم و به معضلی که آنها را دچار شده اند ، گرفتار شویم . البته ایشان در سخنرانی دیگری که دارند می گویند: ایرادی ندارد که ما ویژگی های مثبتی که فرهنگ غرب دارد را بگیریم و از آن ها استفاده کنیم اما باید مواظب بود که نکند در فرهنگ آن ها گرفتار شویم زیرا فرهنگ آنها فرهنگ مهاجم است.

متاسفانه زمانی که در سبک زندگی مردم جامعه ما نگاه می کنیم و اندکی بر شیوه زندگی مردم دقت شود می بینینم که به لطف بعضی از برنامه های صدا وسیما و سینما و...این تقلید صورت گر فته است که مهمترین تاثیر آن را بر روی نحوه ی ازدواج و طلاق و همچنین دیگر گناهان اجتماعی  گذاشته است.

اما رهبرمعظم انقلاب که در این چند ساله از سبک زندگی بسیار سخن گفته اند راه حل جلو گیری از تقلید را نیز بیان می کنند . ایشان در آخرین سخنرانی خود اینچنین راه را مشخص می کنند

"در جامعه اسلامی بایستی هدایت و معیارهای قرآنی مورد تبعیت قرار گیرند.
دین، عقل سلیم و گفتار معصومین (علیهم السلام (عیارهای قرآنی هستند که باید در جامعه اسلامی ملاک پیروی و تبعیت باشند".

هدایت بر مبنای قرآن و سیره اهل بیت و آموختن راه درست زندگی کردن از زندگی اهل بیت را می توان راه جلوگیری از تقلید در ساختن سبک زندگی اسلامی دانست و بهترین و غنی ترین منبع نیز همان قرآن و اهل بیت است .

 

++الذین اشتروا الضلالة بالهدی فما ربحت تجارتهم(بقره 16)

۴
مجتبی مرادی | ۲۰ تیر ۹۲ ، ۰۰:۵۲
۱۵ تیر۱۲:۰۲

رهبر انقلاب سال 73 دغدغه ی اصلی خود را فرهنگ و کار هایی که باید در زمینه فرهنگ صورت گیرد و انجام نمی شود بیان کردند. اصلا چرا آقا در خراسان شمالی در زمانی که مشکلات اقتصادی برای مردم سختی های زیادی را ایجاد کرده، چرا سخن از سبک زندگی می زنند؟ پس همچنان دغدغه ی اصلی رهبری فرهنگ است.

بهترین قالب کار فرهنگی هنر است این نظر رهبری است.که با اندکی تامل و تفکر در میابیم که واقعا هم همین طور است چون ماندگاری و تاثیرگذاری که به طور مثال یک فیلم دارد هیچ کدام از ابعاد دیگر فرهنگ ندارد چون می شودیک موضوع را به شکل های گوناگون بیان کرد .

 آوینی کسی است که شهید راه فرهنگ است و می بینیم که بهترین و ماندگارترین وتاثیر گذارترین کار فرهنگی او مستند های روایت فتح است، مستند هایی که هنوز ساعت ها اهل فن می نشینند و درباره ی آن ها بحث می کنند و نکاتی جدید بیرون آورده میشود.

اما آوینی چرا آوینی شد؟ چرا کارهای فرهنگی او ماندگارشد؟ مگر ما کم کارگردان و فیلم ساز و نویسنده داریم و داشتیم .

چرا اثر یک فرد مثل آوینی ماندگار می شود؟

زمانی اثری و فکری از یک فرد ماندگار می شودکه 1- واقعا قوی باشد و طرحی نو در آن باشد و دارای مبنایی محکم باشد 2- متصل به منبعی باشد که به واسطه آن ماندگار شود.

آوینی کسی بود که با نگاه جهادی و با دید اینکه جنگ فرهنگی است و باید در این مسیر طوری کار کرد که انتهایش به شهادت ختم شود و او کسی بودکه خودش را همیشه برای شهادت آماده می کرد و مخلصانه شهید شد.و این گونه می زیست.

"عقل معاش می گوید که شب هنگام خفتن است، اما عقل معاد می گوید که همه چشمهادرظلمات محشر، درآن فزع اکبر، ازهول قیامت گریانند، مگرچشمی که درراه خدا بیدارمانده وازخوف اوگریسته باشد. "

او قبل انجام هر کار فرهنگی خود به یک جهان بینی از هستی خود رسیده بود که ثمره ی آن جهان بینی در آثارش و زندگی شخصی اش دیده می شود. جهان بینی که به او بصیرتی داد که بصیرانه مقاله هایی همچون انفجار اطلاعات ومبانی توسعه و تمدن غرب و ... را نوشت . پس ابتدا برای هر کار فرهنگی باید به بصیرتی رسید که راه آن جز مطالعه و تفکر همراه با سیرو سلوک نیست و حتی قدرت سیرو سلوک و تقوا از مطالعه بیشتر می شود چون صددرصد بصیرت به سبک آوینی هیچگاه بدون سیروسلوک حاصل نمی شود. راه سیروسلوک اتصال به افرادی همچون بهجت ها و اساتید اخلاقی همچون ایشان است. و رمز ماندگاری قبل از قوی بودن، بصیر بودن است تا بتوان تکنیک را در جهت درست و تاثیرگزارش قرار داد

عطریار نوشت!: وصف ماه مبارک رمضان از زبان پیامبر اکرم (ص)

۴
مجتبی مرادی | ۱۵ تیر ۹۲ ، ۱۲:۰۲
۰۴ تیر۲۱:۱۹

بدون مقدمه باید بگویم در حد پاسخ گویی بدون نقصان به این مسئله نیستم،لیکن چون این مسئله ذهن مرا سخت به خود مشغول کرده است،مایلم این مسئله را بدون پاسخ نگذارم.

نخست:بی شک شهدا ارتباط هایی با چهارده معصوم برقرار می کردند....به کرات این مسئله قبل از شهادت حس شده است،لیکن به خاطر تواضع آن ها،بیان نمی شده است.البته بعد از شهادت دوستان نزدیک شهدا به این مسئله اشاره کردند.همانند مادر غریب تمام اعصار حضرت فاطمه زهرا (س) با شهید برونسی و همچنین شهید آوینی که صراحتا دوستان او از این ارتباط به پارتی بازی برای سادات نام می بردند.

دوم:ارتباط معنادار با شهدایی که قبل از آن ها شهید شدند.این ارتباط تا به حدی بود که تا لحظه ای که رزمنده ای شهید می شود،در عشق شهادت می سوزد و نهایتا  سبک می شود و به سمت خدا می رود.

سوم:ارتباطی که شهدا اصولا با ولایت فقیه برقرار می کنند،نه تنهها به اندازه ی سرسوزنی برای آن ها غوطه وری در شک را بوجود نمی آورد بلکه لحظه ای شک در مقوله ی ولایت فقیه را همچون سال ها عقب نشینی می دانند.همچون عشق شهید همت به امام (ره) که گاه بی گاه به این مطلب اشاره می کرد که خدا روزی را نیاورد که امام در دنیا نباشد و من در دنیای خخاکی باشم.

چهارم:تقوا و ورع که حاصل تهذیب نفس تهذیب نفس نیز نتیجه ی نماز شب و تضرع شبانه است.کما اینکه همرزمان شهید صمدیان که برخی امروز در رنگ های دنیا غوطه ورند،که خود رنگی شده اند،اعتراف دارند که تفاوت آن ها با علی صمدیان همین ادعیه ی کمیل و توسل شبانه بود و این بود که او شهید شد و ما اسیر خاک شدیم.

پنجم:مقوله ی حلال خوری یکی دیگر از علل اصلی شهادت مردان خداست.اگر لقمه ی حلال اینان نبود،دیگر مسئله ی تقوا قابل مطرح شدن نبود.حساسیت بر خمس و مسئله ی وام  و بطور کلی دوری از تمام زندان ها و بردگی های مالی دنیا که انسان را زا آزادی حقیقی دور می کند.

ششم:مکارم اخلاق.آری اخلاقیات اصیل باعث می شود که هر فرد با هر اعتقادی به شخص شهید قبل از شهادت نزدیک شود و ظاهرا این فرمولی ثابت است که هرچه کمتر دل بشکنی ،به شهادت نزدیکتر می شوی و هرچه دل سخت تر باشی،از پرواز دورتر می باشی.

هفتم: بی رنگی و دوری از تمامی تعلقات دنیا.آنچه که نبودن در چشم است.آن چه شمع محفل نبودن است.آنچه دوری از ریاست و القاب است.آنچه دوری از دوربین های فیلم برداری است و نهایتا آنچه دوری از رنگ های دنیا است.

هشتم:شهدا هیچ وقت نمی گفتند:فعلا وقت شهادت نیست یا اینجا و آن جا مکان شهادت نیست،زیرا می دانستند،اگر بخواهند برای خدای متعال تعیین تکلیف کنند،این توفیق از برای آن ها نخواهد بود.البته بوده اند شهدایی که چنین اشتباهی کردند و سال ها از قافله عقب افتادند و بالاخره  با پشیمانی زیاد بعد از سال ها به قافله ی شهدا پیوستند.

انشاءالله این مطلب تکمیل خواهد شد... 

منبع : samaak.blog.ir

۳
مجتبی مرادی | ۰۴ تیر ۹۲ ، ۲۱:۱۹
۰۲ تیر۲۳:۵۷

سخنرانی استاد حسن رحیم پور ازغدی در مورد خطرات تهدید کننده انقلاب و چگونگی از بین رفتن اصول و سیرت انقلاب و ربودن آن...

مقدمه ای بر بحث و طرح مسئله:

 

 

نگرانی مهم تکنوکرات ها و تکنوکراسی:

 ربوده شدن انقلاب توسط ... .

 

 روش ربایندگان انقلاب و روشنفکران ... .

پی نوشت: این سه قسمت برگزیده از سخنرانی بود که توصیه می کنم به صورت کامل اون رو گوش بدید به این آدرس:

 

 

این عید فرخنده بر عاشقان منتظر مبارک

 

زین گونه ام که در غم غربت شکیب نیست 
گر سر کنم حکایت هجران غریب نیست 
جانم بگیر و صحبت جانانه ام ببخش 
کز جان شکیب هست و ز جانان شکیب نیست 
گم گشته دیار محبت کجا رود 
نام حبیب هست و نشان حبیب نیست 
عاشق منم که یار به حالم نظر نکرد 
ای خواجه درد هست و لیکن طبیب نیست 
در کار عشق او که جهانیش مدعی ست 
این شکر چون کنیم که ما را رقیب نیست 
جانا نصاب حسن تو حد کمال یافت 
وین بخت بین که از تو هنوزم نصیب نیست 
گلبانگ سایه گوش کن ای سرو خوش خرام 
کاین سوز دل به ناله ی هر عندلیب نیست

 

هوشنگ ابتهاج

 

 + پاسخ قسمتی از این شعر توسط نغمه مستشار نظامی داده شده که زیباست:

 

...هر کس به یاد توست تو می بینی اش به لطف
کو عاشقی که یار به حالش نظر نکرد؟

«ای خواجه درد نیست و گرنه طبیب هست»
حافظ چه قدر درد تو را نیک گفته است!...
۹
سر گشته | ۰۲ تیر ۹۲ ، ۲۳:۵۷