حیدر رحیم پور ازغدی:
امروز میخواهم چیزی بنویسم که خوبان را خوشآیند باشد و بدان، بر خود بلرزند.
عزیزان! آنگاه که ظرف اجرا و اداراتمان نامناسب باشد و مجریان، ظرفیت اجرا را نداشته باشند، زیباتر از شعار حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی هم کارساز نباشد! مگر ابوسفیان و اشعث پس از نزول قرآن، هم میداندار اقصاد و هم سردمداران سیاست جامعه اسلامی نبودند؟ و عرب جاهلی، بیل به دست علی(ع) نداد و حضرتش را به باغبانی نفرستاد؟ یا دوران مدیریت خلفاء راشدین که تاریخ گواهی میدهد هرگز مالاندوزی نکردند، شمشیرهای طلای سیفالاسلام، طلحهالخیر به کلفتی گردن اشتران نگشت؟ و ابوذر در بیابانهای ربذه از گرسنگی نمرد؟ و طراحان سیاست و اقتصاد مسلمین، موجودات خبیثی چون صهیونیزم نبودند؟
بیپروا مینویسم، مگر با این ساختار در روزگاری که نسل، سخت رو به کاستی میگذارد، دختر و پسری که برای مخارج ریالی ازدواجشان، ماهها در بانکها پاشنه کفشهای کهنه خود را میسایند و بانکداران، گدایان را از درب بانکها به بیرون میرانند به ابوسفیان زمان، 3000 میلیارد تومان و به اشعثهای روزگار، هدیههای 1200 میلیارد تومانی تقدیم نکردهاند!
در این روزگار چه قدر از صنایع کوچک که میتوانست نانآور چند خانوار باشد، به خاطر نداشتن دو، سه میلیون تومان کارشان راکد و کارگرانشان بیکار و خیابانگرد شدند؟ مگر بارها ننوشتم که «بانک ملی! جمهوری اسلامی» که حواله 8.5 میلیارد تومانی رئیس جمهور برای تأسیس کارخانه ژئوممبران را به این بهانه که چنین پولی نداریم، نپرداخت، در ظرف چهار سال بیش از 400 میلیون تومان از تولیدات رقیب همان کارخانه را با دلار پیشپرداختی وارد نکرد! تا بتواند صدها کارگر و مهندس تولیدکننده را بیکار سازد و به آنان بیمه بیکاری بپردازد!
آری، تا دستگاههای اجرایی و ادارات دولتی، همین ادارات دوران قجرهای انگلیسساخته و دوران پهلویهای آمریکایی باشد و وبال گردن جمهوری اسلامی، کاسه همان است و آش همین. زیرا «لاتطهر جلد الکلب بالدباغ» و بنابراین هر حکم قرآنی که برای بهبود اقتصادمان حتی از طرف رهبری عزیز صادر شود در ظرف این ادرات به تحریف کشیده شود و گندمی که کشاورزمان بکارد نانش در سفره دلالان چیده شود و جو آنان در آخور اسبانی که بر سُمکوبی قوانین ترکتازی میکنند، ریخته و تولید و تولیدکننده زیر شکنجه قوانین خرد و خمیر شوند. زیرا فقیه ما میگوید هر نعمتی را که در ظرف نجس بریزید، نجس میگردد و پزشکان میگویند اگر عسلی هم که شفا بر هر دردی باشد، در ظرف مسمومی ریخته شود، آدمی را بکشد.