بسم الله
مسجد باید برای ما حکم خانه داشته باشه. خانه ی دوم ما باشه برای خانواده ی بزرگترمون. اولویت اول دیدار و ایجاد محبت و نزدیک شدن قلوب هست بعد خود به خود تمام کارهای فرهنگی و ... با اشتیاق و محبت اتفاق خواهد افتاد. همونطور که در خانه همینطور هست. وقتی قلوب اهل خانه به هم نزدیک شد و وقتی محبت ها در دلها جا گرفت بعد دیگه نیازی نیست که برای کسی تکلیفی روشن کنیم. خود به خود همه ی اهل خانه هر چه در توان دارند میذارن که امور اهل خانه در تمام جوانب و زمینه ها سر و سامان بگیره. چه مادی باشه، چه معنوی یا فرهنگی و علمی و یا مهارتی و ... .
و چقدر ما(خودم رو میگم) غافلیم از رحمتی به این بزرگی. درست مثل جامعه ی غربی که داره کم کم از رحمت خانواده و خانه ی اول محروم میشه. همونقدر آشفته و سردرگم و بی سامان هستیم منتها در بعد اجتماعی. چون از خانواده ی بزرگتر و از خانه ی بزرگتر غفلت می کنیم.
این ها رو صرفا از باب تشبیه عرض نمی کنم. دوست داشتم علمش رو میداشتم و این چند جمله ی دست و پا شکسته ی خودم رو با کلام معصومین علیهم السلام استوار می کردم. اگرچه شاید ضروری هم نیست و هر کس که طعم محبت رو چشیده باشه می دونه تمام امور عالم بر محور محبت استوار و جاری هست. و وقتی این محبت نباشه اون وقت تمام نقصانها و ضعف ها و کجی ها بروز می کنه. انگار که جز با محبت هیچ چیز قائم و استوار نیست.
اصل قضیه ی زن کاملا منتفی نمیشه، چون فطرت و اصل جان ش از خداست
قسمت توضیحات لازم هم چیز خاصی نیست، کتاب تدبر در سلحت بیت، ساختار وجودی اجتماع، از نشر قرآن و اهل بیت رو معرفی میکنم