اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ
و از نشانههای او اینکه همسرانی از جنس خود شما برای شما آفرید، تا در کنار آنها آرامش یابید، و در میانتان مودت و رحمت قرار داد، در این نشانههائی است برای گروهی که تفکر میکنند.(1)
بنابه تصریح آیه مبارکه هر زن و شوهری که سه عامل فوق بین آن ها وجود داشته باشد زوج هستند و الا در منطق قرآن بین آن زن و شوهر زوجیت برقرار نیست. آن سه عامل تسکین، مودت و رحمت است.
تسکین در لغت به سکون و ثباتی که پس از حرکت و تلاطم به دست می آید گفته می شود و در این جا به معنی آرامشی هست که بعد از تشویش، اضطراب و ناآرامی درونی زن و شوهر به یکدیگر می دهند.
مودت به دوستی و محبت بین زن و شوهر گفته می شود که اولا در آن شائبه عرضی نباشد ، خالص باشد و دوستی و محبتی باشد برای محبت و فرضا نه برای مال و ثروت و نه زیبایی ظاهری و ... و دوما محبتی باشد که ابراز می شود و پنهان نمی ماند.
رحمت به مهربانی و شفقت کامل که گاه همراه با ایثار است و از خود گذشتگی گفته می شود.(2)
با دانستن این ملاک ها از خودمان بپرسیم که مهریه های سنگین و مراسم های پرخرج و همراه با اسراف آیا مایه تسکین، مودت و یا رحمت هستند؟ ثروت چطور؟ یا زیبایی ظاهری؟ ...
با این توصیفات نتیجه ازدواج با مردی که زن را در خیابان دیده و پسندیده چیست؟ آیا آن دختری که خودنمایی می کند طالب خانواده ای فاقد این سه عامل است؟
حالا روشن می شود که، چطور می شود خانواده ی فقیری که برای نان شب مانده می تواند طعم خوشبختی را بچشد اما خانواده ای که بر اساس مال و زیبایی ظاهری و امثال این ملاک ها و شائبه های عرضی زندگی می کند نمی تواند.
این جاست که روشن می شود چرا بزرگان دین می گویند باید با عقلانیت ازدواج کرد و نه صرفا با احساسات. و بر خلاف این آن ها که می گویند باید اول عاشق شد و بعد ازدواج کرد!
عاشق چه چیز می شوید؟ عاشق صورت زیبا؟ اگر سیرتش زشت بود چه می کنید؟ آن صورت تا چه زمانی در نظرتان زیباست و تا چه زمانی این زیبایی برای صاحبش پایدار است؟ اگر زیباتر از آن را دیدید چه می کنید؟...(صورت: تمام زیبایی های ظاهری و دنیایی!)
جامعه ما چقدر به این ملاک ها نزدیک هست و به کدام جهت می رود؟ این را از همان آمار ها می شود فهمید...
+خیلی از مردم هستند که عقل شون به چشم شون هست، همون کاری رو می کنند که ظاهرا بیشتر در جامعه دیدن و خیلی راحت کار اشتباه شون رو به حساب عرف جامعه می گذارند و خیلی از خود ما که فکر می کنیم نمیشه بر خلاف رسم و رسومات غلط کاری کرد. این فضا به کمک جو مخالف این رسوم غلط خیلی راحت در هم شکسته میشه. کسانی که برخلاف این رسوم ازدواج میکنند و زندگی میکنند باید از زندگی و ازدواج خودشون بگن تا کم کم این رسم و رسوم غلط منزوی بشن و معروف و منکر به جای حقیقی خود برگردند.
حق بود کلامتان!
شاید امروز اگر والدین هم این ها را بخوانند اثر گذارتر باشد!
واقعا توی زندگی ها جای خیلی چیزها عوض شده!
مراسم عقدشان فقط در حد یک مهمانی 10 نفره بود! نه لباس عروسی! نه گناه حاصل از آهنگی! نه تجملی! نه فخر فروشی! پسر طلبه بود سرکار هم نمیرفت! دختر خانم مهندس بود قصد کرده بود بعد ازدواج کار کند تا مدتی تا همسرش درسش تمام شود و بعد از آن با مدرک بالاتر کار بهتر با درآمد بیشتر به دست بیاورد!
زندگی در نهایت سادگی! الان چه قدر خدا محبت بین شان گذاشته! خیلی هوای هم رو دارند!
خدایا خودت دُرُس کن که اگه دُرُس کنی ، دُرُس ، درست میکنی!
[هدف از ازدواج که گم بشه نتیجه اش میشه این ، خونه میشه سمساری یا مغازه فروش لوازم خانگی، کمد لباس میشه پاساژ ، خوشبختی خلاصه میشه توی حساب بانکی تُپُل ، خونه ، ماشین ، اول از همه عاشق هم بودن اما بعدن از بس انتظارهای بیخود برای هم تراشیدند زندگی میشه میدون جنگ!]
خداقوت
یاعلی(صلوات برای فرج)