عطر یار

سحر به بوی نسیمت به مژده جان سپرم اگر امان دهد امشب فراق تا سحرم

عطر یار

سحر به بوی نسیمت به مژده جان سپرم اگر امان دهد امشب فراق تا سحرم

به بوی زلف تو دم می زنم در این شب تار
وگرنه چون سحرم بی تو یک نفس نرود...

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
۰۸ مرداد۰۰:۲۱

بسم الله

 

در کشورهای غربی یکی از دلایلی که خانم ها به حجاب روی میارند و یا بعد از تشرف به اسلام در مورد حجاب میگن این هست که حجاب باعث میشه احساس امنیت و آرامش کنند. خاطرم هست حتی این صحبت از زبان زنان غیر مسلمان که در حرکت نمادینی در روز خاصی (خاطرم نیست چه روزی بود) حجاب کرده بودند هم گفته شده بود.

این مسئله رو بگذارید در کنار نوع برخورد دستگاه های حافظ امنیت و قانون در این کشورها که طبق آمار خودشون به ندرت و با درصد بسیار کمی با مجرمانی برخورد می کنند که مرتکب تجاوز شدند.

 

نتیجه این که خیلی از زنان حتی با وجود فضای سنگین فرهنگ رسانه ای غرب مبنی بر برهنگی، برای حفظ امنیت و آرامش خودشون به حجاب رو میارند چون هیچ قدرت قانونی ای ازشون حمایت نمی کنه.

 

حالا بیایم داخل کشور خودمون اوضاع چطور هست؟

حجاب یک قانون هست و بی حجابی ضد قانون.

دستگاه فرهنگی و رسانه ای در ظاهر مبلغ فرهنگ برهنگی نیست.

بی حجابی بین بسیاری از مردم امر مذمومی به حساب میاد.

عده ای بدون حجاب وارد فضای علنی جامعه و کوچه و خیابان ها میشن. طوری که تقریبا هیچ کجا چشم انسان از گزند این بی حجابی ها در امان نیست.

قانون و مجری قانون؟ هیچ.

دستگاه فرهنگی و رسانه ای؟ خیلی خوش بینانه برآیند عملکردش هیچ هست.

مردم و آمران به معروف و ناهیان از منکر؟ هر چند وقت خبر بعضی از ضرب و شتم هایی که میشن در اخبار پخش میشه و خیلی ها هم مسکوت باقی میمونه. در صورتی که قانون و مجری قانون موظف به حمایت از این هاست.

 

در نقطه ی مقابل عده ای ایجاد مزاحمت می کنند برای این گروه از زنان به صورت محدود و اغلب در حد زبانی.

برخورد قانون و مجری قانون در مورد مزاحمت نوامیس چطوره؟ در صورت گزارش پیگیری و به مراجع قضایی ارجاع میشه.

دستگاه فرهنگی و رسانه ای چطور؟ همچنان تعطیل اما فعال تر از مسئله ی حجاب.

مردم و همون آمران به معروف و ناهیان از منکر؟ یا بسیجیان؟ در صورت مشاهده بلافاصله برخورد می کنند.

 

نتیجه این که هزینه ی بی حجابی در کمترین میزان ممکن هست و حتی از نتیجه ی طبیعی بی حجابی که مزاحمت و تجاوز هست هم جلوگیری میشه. نتیجه چی میشه؟

 

+ میشه این مسئله رو از زوایای دیگه هم بررسی کرد مثلا از لحاظ اقتصادی واقعا بی حجابی در کشور ما هزینه ی کمتری داره و سود بیشتری برای تاجران پوشاک و ... و حجاب حمایت کمتری از لحاظ اقتصادی داره.

+ قطعا منظور این نیست که نسبت به مزاحمت نوامیس و بی بند و باری بی تفاوت باشیم. راه حل در مرتبه اول فرهنگ و رسانه و بعد برخورد قانونی و قضایی و در نهایت حمایت از آمران به معرف و ناهیان از منکر هست.

۶
سر گشته | ۰۸ مرداد ۹۸ ، ۰۰:۲۱
۰۶ تیر۰۰:۵۳

بسم الله

 

هر کسی که این جا رو میخونه و هر قدر که منو می شناسه

میشه لطفا کمی انتقادم کنید؟ در مورد شخصیت مجازیم یا حقیقیم یا هر چیزی که از من می شناسید و میدونید. هر چیزی فرقی نداره.
یا اگر نصیحت و توصیه و پیشنهاد و ... دارید بهم بگید لطفا.
 
یک مقدار این روزها و تو این برهه و شرایط از زندگیم سردرگمم نیاز دارم به صحبت دیگران.
می دونم حضورم کم بوده ولی همونقدر که بودم در مورد مطالبی که نوشتم، موضوعات مختلف یا مطالبی که تو گاه نوشت ها گذاشتم، در مورد نظراتی که گذاشتم تو وبلاگ های دیگران و شما، در مورد پاسخ هایی که به نظرات دادم در مورد شخصیت و نوع برخوردم با شما یا دیگران و خلاصه هر چیزی که به ذهنتون میرسه. اگر مسئله ی خاصی بوده بهم اشاره کنید که کی و کجا و چطور بوده تا خاطرم بیاد و گرنه اگر جزئی از ثابت های شخصیتیم بوده نیازی نیست.
 
با اسم یا ناشناس، خصوصی یا عمومی فرقی نداره منت میگذارید اگر کمک کنید.
سر گشته | ۰۶ تیر ۹۸ ، ۰۰:۵۳
۱۶ فروردين۰۳:۳۰

بسم الله

غفلت ها سراب های زندگی اند یعنی منشأ همه شون در نیازهای ماست.

گاهی سراب ها به قدری شیرین و جذابند که فارق از اینکه چرا به سمت شون رفتیم مشغول شون میشیم و کم کم نیاز رو فراموش می کنیم.
ما مجموعه ای از نیازها و طلب هاییم و خدا غنای مطلق و مطلوب و محبوب. اگر طلب رو فراموش کردیم خودمون رو فراموش کردیم و اگر خودمون رو فراموش کردیم مطلوب رو هم فراموش کردیم. مگر نه اینکه خودشناسی قدم اول در سلوک هست؟
راستی درسته که میگن گناهکار هم در گناهش به دنبال خداست؟ مگر نه این که برای رسیدن به پاسخ نیاز و مطلوب میره سراغ سراب؟ نیاز و طلب که همونه و مطلوب هم همچنان خداست فقط راه رو گم کرده.
۶
سر گشته | ۱۶ فروردين ۹۸ ، ۰۳:۳۰
۲۳ شهریور۲۳:۳۵

بسم الله الرحمن الرحیم

 

چرا ناامیدی بزرگترین گناه هست؟ یا چرا تحقیر و بی حرمت کردن انسان این قدر گناه بزرگی شمرده شده؟

آیا تفاوتی بین خواست و اراده هست؟ چه تفاوتی بین این دو وجود داره؟

چرا اینقدر دوران شیرخوارگی و نوزادی و بعد کودکی تا هفت سالگی برای تربیت مهم هست؟ چرا عواطف و عقده های عاطفی انسان در این دوران اهمیت داره؟

 

این ها سوالاتی بود که امشب داشتم سعی می کردم به دلیل شون برسم ولی هنوز هم کمابیش برام مجهولند.

۵
سر گشته | ۲۳ شهریور ۹۷ ، ۲۳:۳۵
۱۶ شهریور۲۰:۳۴

رشتهٔ امواج را، عقده نگردد حباب

آبله در راه شوق مانع جولان‌ کیست؟

غیر محبت دگر دین چه و آیین ‌کدام

امت پروانه باش سوختن ایمان کیست؟

سیل را تا بحر ساز محملی در کار نیست

می‌برد شوقت به دوش لغزش مستانه‌ام

قبله خوانم یا پیمبر یا خدا یا کعبه است؟

اصطلاح عشق بسیار است و من دیوانه‌ام

جز عشق راه و راهبر و مقصدی نیست

۳
سر گشته | ۱۶ شهریور ۹۷ ، ۲۰:۳۴
۱۴ شهریور۱۸:۲۹

بسم الله الرحمن الرحیم

 

مطلب رو باید در ادامه این مطلب بخونید. تاریخ انتشارش همونی هست که زیرش نوشته شده ولی امروز فکر می کردم چی میشه و چطور میشه که آدم همیشه نسبت به این مسئله متذکر باشه و هیچ وقت از خود غافل نشه؟

 

یادمه وقتی دوره آموزشی سربازی رفته بودم من هم تا حدودی مثل اغلب بچه ها یک مقدار حالم عوض شده بود. اگر چه تا جایی که یادم میاد همیشه تو زندگیم کم حرف بودم و کمتر با جمع همراه می شدم اما تعارف که با خودم ندارم من هم مثل بقیه اون محیط حالم رو عوض کرده بود.

نمی گم بد چون اون حال و اون شرایط واقعا خیر و برکات زیادی داشت. هیچ چیز اون محیط و اون دو ماه سخت نبود ولی بچه ها خیلی ها حال هاشون خراب بود و تو خودشون بودن و تنها دلیلی که من می تونستم برای این تغییر حال پیدا کنم این بود که هر کس بعد از مدت ها با خود واقعیش روبرو شده بود. بیشتر وقت داشت فکر کنه و مجبور بود تنها باشه و به زندگیش و آینده و گذشته و حالش فکر کنه. بر خلاف محیط زندگی عادی که هر کسی برای خودش انواع ابزارهای غفلت رو مهیا داشت این جا ابزار غفلت کم بود. خبری از گوشی و ورزش و بازی و گشت و گذار و ... نبود. خبری از محیط گرم و صمیمی خانواده هم نبود و هم چنین از جنس مخالف که زندگی بعضی ها رو تا قبل خدمت پر کرده بود.

 

حالا آقایون که اغلب تجربه مشابه دارند ولی اگر بخوام در یک کلام محیط اونجا رو برای خانم ها توصیف کنم یا تقریب ذهنی ایجاد کنم میشه گفت یک اردوگاه کار اجباری بود شبیه همون چیزی که زندانی ها رو تو فیلم ها میبرن. البته بودند کسانی که حتی این محیط و این شرایط هم باعث تلنگر براشون نبود و اونجا هم ابزار غفلت رو برای خودشون مهیا کرده بودند و هر چه که می گذشت بقیه هم به این جرگه اضافه می شدند.

 

یک مسئله دیگه هم گرفته شدن ابزارهای غرور بود. اونجا همه زندگی متفاوتی رو تجربه می کردند که هیچ کدوم از اعتبارات زندگی قبلی شون رو نداشتند. از اونجایی که زمان هم کم بود کمتر کسی سراغ ابزارهای غرور جدید می رفت. همه می دونستند حضورشون در اونجا موقت و زودگذر هست و کسی برای اونجا سرمایه گذاری نمی کرد. البته غرور هم از غفلت نشأت میگیره یعنی آدم اول از هدف اصلی غافل میشه بعد شروع به مسابقه و تفاخر تو اهداف وهمانی و پوچ می کنه و روز به روز دل مرده تر میشه.

  

خودآگاهی و روبرو شدن با خود در واقع کنار زدن پرده های غفلت و رجعت به فطرت و امیال حقیقی و متعالی روح انسان هست. میل به منشأ وجود و حقیقت مطلق و برترین و تنها محبوب عالم. حب و عشقی که سرمنشأ تمام کشش ها و امیال انسان و کل نظام هستی هست.

توضیح بهتر این که در واقع کاری که غفلت ها با انسان می کنند پوشوندن فقر و نیاز و خواست و میل1 حقیقی در انسان و به مرور جایگزین کردن نوع کاذبش هست.

به همین خاطر هم هست که مصائب و مشکلات و گرفتاری های دنیا بهترین تلنگر برای بیداری و کنار زدن غفلت ها و سیر و سلوک به سمت حقیقت هست. چون انسان رو متوجه ضعف و فقر و نیاز خودش و میل به سمت بی نیاز و غنی مطلق می کنه2.

...

  


1- این که مدام اصرار دارم این کلمات رو با هم به کار ببرم به خاطر این هست که نمی خوام و نباید این ها جدای از هم تعریف بشن و این کلمات و معانی رو کاملا پیوسته و وابسته می دونم.

2- در نقطه ی مقابل سنت امحال و استدراج هست که ظاهرا فقط شامل کسانی میشه که غرق در غفلت شدند و این غفلت اونها رو به درجه کوردلی رسونده و خدا هم با این سنت غفلت اونها رو بیشتر میکنه.

۴
سر گشته | ۱۴ شهریور ۹۷ ، ۱۸:۲۹
۱۰ شهریور۱۹:۵۱

دین پدری ای که کفار و مشرکین در برابر ادیان الهی و دعوت پیامبران علیهم السلام بهش رجوع می کردند و با تعصب ازش دفاع می کردند و حاضر نبودند اون رو کنار بگذارند که بارها در آیات مختلف قرآن بهش اشاره شده در واقع چیزی نیست جز همین رسوم و آداب و باید و نبایدهای عرفی و جاهلانه که از نسلی به نسل بعد منتقل میشه. از پدر به فرزندان و به وسیله ی تربیت مادران.

وگرنه هیچ دینی جز ادیان الهی در طول تاریخ وجود نداشته و باقی همه همین عرف ها و آداب و رسوم و عادات جاهلی بوده و بس. حتی در عصر جدید هم هیچ کدوم از ایدئولوژی ها و مکتب های غربی جامعیت و شکل یک دین رو نداشتند و ندارند.
 
آیات قرآن برای همین امروز و حال ماست و همین ما هستیم که هنوز در خیلی از شئون داریم به دین پدری مون زندگی می کنیم. و این همه آیات و اشارات قرآن شاید به خاطر اهمیت و شدت ابتلاء بشر به این مسئله هست.
۱
سر گشته | ۱۰ شهریور ۹۷ ، ۱۹:۵۱
۰۴ شهریور۲۳:۰۸
این نیز ناگفته نماند که کامیابی، چیزی بس زشت است. شباهت دروغینش با لیاقت، مردم را می فریبد. برای عوام الناس، توفیق تقریبا به صورت توفق جلوه می کند. کامیابی، این مشابه استعداد، یک چیز دیگر را نیز گول می زند و آن تاریخ است. فقط «ژوونال»1 و «تاسیت»2 در این باره اعتراضی کرده اند. در زمان ما، یک فلسفه ی تقریبا رسمی، با خصوصیت به خانه ی خود وارد شده، حلقه ی غلامی کامیابی را در گوش کشیده است و در اتاق انتظار او خدمت می کند. "موفق شوید" نظریه ی زمان حاضر است. شیرین کامی، قابلیت فرض می شود. در بخت آزمایی ببرید، مرد قابلی هستید. هر کس مظفر شود محترم است، سفید بخت به دنیا آیید همه چیز خواهید داشت. شانس داشته باشید باقی را به دست خواهید آورد؛ خوشبخت باشید همه کس بزرگتان خواهد شناخت. خارج از پنج یا شش استثناء عظیم که فروغ یک قرن را به وجود می آورند ستایش معاصران، دلیلی جز ضعف باصره ندارد. مطلا طلا بشمار می رود. نو رسیده بودن عیب ندارد مشروط بر آنکه خوب رسیده باشد. ...

بینوایان - ویکتور هوگو

۶
سر گشته | ۰۴ شهریور ۹۷ ، ۲۳:۰۸
۰۱ مهر۲۱:۱۲

بسم الله الرحمن الرحیم

روایتی فرمودند به این مضمون که هر کس در قلبش حب علی را داشته باشد ثواب ثلث این امت برایش نوشته می شود و اگر حب علی را در قلب و بر زبان داشته باشد ثواب ثلث دیگر و اگر حب علی را در قلب و بر زبان و در عمل داشته باشد ثواب تمام این امت برایش نوشته می شود.

دقت کنیم این ها روایت معصوم هست و معصوم مبالغه و دروغ و خطا در کلامش راه نداره. از طرفی دقت کنیم که چرا برعکس این رو نگفتند؟ یعنی مثل روشنفکرمآب هایی که بعضا دیده میشن که ادعای انسانیت و اخلاق دارند ولی خدا و پیامبر ص و علی و خاندان علی علیهم السلام رو قبول ندارند. این ها ممکنه عمل اسلامی و علی گونه هم داشته باشند ولی به اینها ثلث ثواب امت داده نمیشه. چرا؟
 
فکر می کنم همین روایت برای روشن شدن جایگاه ولایت و محبت و عشق در نظام خلقت و دین و شریعت الهی کافی باشه.
 
روایت دیگه ای هم عرض کردند به این مضمون که محبت علی علیه السلام چیزی ست که در آن آفتی راه ندارد. یعنی چی؟
منی که نماز و روزه و دعا و ... دارم هر کدوم با نیتی هست که اگر خالص و پاک باشه میشه خدایی وگرنه اگر کوچکترین ناخالصی هم داشت این ناخالصی میشه آفت اون عمل و اون عمل رو ضایع می کنه. حالا نیت یک بعد اساسی در هر عملی هست ولی ممکنه آفت های دیگه ای هم باشه و هست. اما محبت علی علیه السلام با ارزشی که در روایت قبل نقل شد، هیچ آفتی هم نداره. یعنی هیچ چیز نیست که بتونه این محبت و اجر این محبت رو ضایع کنه.
 
حالا این کلیپ رو بگذارید در کنار این دو روایت...
 
 
 لطفا حمد و دعایی برای رفتگان و شفای بیماران قرائت کنید.
+ صوت کامل منبر استاد رو بارگذاری نکردم اما اگر طالب بودید بفرمایید تا بگذارمش.  صوت کامل منبر استاد
سر گشته | ۰۱ مهر ۹۵ ، ۲۱:۱۲
۰۷ تیر۰۴:۴۷
گذر دارد زمان بر جادّه شب سوگوار امشب
مه از غم کرده روى خویش پنهان در غبار امشب
چه افتاده است یا رب در حریم گنبد گردون
که مى ریزند انجم اشک حسرت در کنار امشب
مگر کشتند در محراب آن دلداده حق را
که دل در سینه مى گرید ز ماتم زار زار امشب
نسیم مویه گر غمگین به گوش نخل مى گوید
دوتا شد پشت چرخ از سوگ آن یکتاسوار امشب
ز تیغ شب پرستان در حریم مسجد کوفه
رخ فرزند قرآن شد ز خون سر، نگار امشب
على مولود کعبه حجّت حق یار محرومان
به خون غلطید و شد فارغ ز رنج و انتظار امشب
سوى معبود شد، زندانى زندان آب و گل
شد از «فُزت و ربّ الکعبه» این راز آشکار امشب
على در چاه غم فریاد زد تنهایى خود را
شنو پژواک آن را از وراى شام تار امشب
بنال اى همنوا با من سرشک از دیده جارى کن
که خون مى گرید از این قصه چاه رازدار امشب
گل گلزار مسکینان مگر شد از خزان پرپر
که مى بارند اشک از دیده چون ابر بهار امشب
دگر آن ناشناس مهربان از در نمى آید
که بنوازد یتیمان را به لطف بى شمار امشب
دلا پرواز کن سوى نجف آن قبله دل ها
سلام ما به بال شوق بر تا آن دیار امشب
بگو اى یار محرومان شب قدرت مبارک باد
ترا قدر آفرین داده است قدر بى شمار امشب
«سپیده» سر به درگاه على بهر شفاعت نه
مگر در پرتو لطفش دلت یابد قرار امشب
 
سپیده کاشانی
 
صوت با صدای محمد اصفهانی
 
 
سر گشته | ۰۷ تیر ۹۵ ، ۰۴:۴۷